فقر واقعی اینجاست...
روزنامههایی از جنس «هیچ»
...هر روز صبح که به سرتیتر آنها نگاه می کنم همه یکی است فقط در بعضی ها واژهای پس و پیش شده است ،با خود میگویم شاید راز آن در سرمقاله یا نوشته هائی مخفی شده در متن آن باشد با دقت آنها را موشکافی می کنم فقط بازی با واژه ها و دیگر هیچ ...
شاید جرأت نوشتن را ندارند و یا شاید موضوع همیشگی سانسور یا .... پس اهل قلم چه کنند ؟ روزنامه های حزبی مخصوص به یک طیف خاص آنچنان محیط مسمومی را به وجود آورده که به قول دکتر شریعتی فقر یعنی همین یعنی تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنام های برگشتی را خرد می کند . و ما امروز فقیر ترینیم . روزنامه ها را رایگان بر روی ورودی های ادارات دولتی می گذارند اما باز هم کسی به آنها نگاهی نمیاندازد روزنامه هائی از جنس هیچ از جنس فقر و اینک دکتر شریعتی عزیز! این فقر مال مردم نیست، مال روزنامه هائی هستند که حزبی نوشته می شوند و آنقدر خط قرمز دارند که متن 3صفحه ای تحلیلگری را به چند پاراگراف بی معنی تبدیل می کنند آری فقر ،همه جا سر می کشد ...
*این مطلب را در گوشهای از یک وبلاگ متروکه یافتم خوشم آمد.
- ۱ نظر
- ۱۹ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۴۷