نقطه‌ی تامل

بی‌تامل زینهار از نقطه‌ی دل نگذری/ زین سواد اعظم اسرار غافل نگذری

نقطه‌ی تامل

بی‌تامل زینهار از نقطه‌ی دل نگذری/ زین سواد اعظم اسرار غافل نگذری

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسانیت» ثبت شده است

پیامی برای انسان‌ها

سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۳۰ ب.ظ
a letter to humans on gaza murder

A Letter to Humanity

مدت زمان ۲دقیقه و ۲۵ثانیه
همین کلیپ در آپارات و یوتیوب

شایلی، یا شارولین، یکی از بهترین افسران جنگ نرمی است که می‌شناسم. دختری صهیونیست، ساکن اراضی اشغالی، و دانشجوی سوربون. می‌گفت اصالتا ایرانیست و از اپوزوسیون‌های دولت اسرائیل ، و واقعا یک سری انتقاداتی هم داشت. چند ماه پیش در شبکه‌های اجتماعی فارسی گرد و خاکی به پا کرده بود و از آزادی و انسانیت می‌گفت. و به زعم خودش با کارهای هنری و در کنارش بحث‌های تاریخی و فلسفی و سیاسی (که البته دست پری هم داشت) می‌خواست مشروعیت و مظلومیت حکومت متبوعش را ثابت کند. کلیپ‌های جالبی درباره هلوکاست و موضوعات دیگر ساخته بود. بگذریم از برخورد ناشیانه‌ی «امت حزب‌الله» و ضعف مفرطی که با آمدن شایلی رو شد، که این هم از برکات حضورش بود.

این روزها و با نسل‌کشی وحشیانه غزه بیش‌تر از هر چیز یاد یکی از کلیپ‌هایش به نام A Message from Israel to Iran می‌افتم. آن موقع هر چه فکر کردم نفهمیدم چه دلیلی دارد انسان با کسی که نه زبانش را می‌فهمد و نه درکش می‌کند در یک بعد از ظهر آرام بنشیند و قهوه بنوشد و گپ بزند. درباره چه؟ مسائل مهم، بنیادی و تعیین‌کننده‌ای مثل «ورزش» و «فناوری». بعضی کارها به آدم احساس حماقت می‌دهد.

لابد شایلی‌ها این روزها سخت درگیر پشتیبانی هنری و رسانه‌ای کشتارند. این کلیپ هم من را یاد کلیپ او انداخت که پیامی مهرآمیز برای ایرانیان بود. حتما تماشا کنید و مردم صلح‌طلب و مهربان اسرائیل را ببینید.

پ‌ن۱: آخرین اخبار غزه - «به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم  به نقل از شبکه خبری فلسطین الیوم، منابع پزشکی فلسطین اعلام کردند که با شهادت 44 فلسطینی دیگر در بیست و دومین روز تجاوز اسرائیل علیه نوار غزه، شمار شهدا به 1131 نفر اعم از کودکان، زنان و سالخوردگان رسید و همچنین 6500 نفر نیز در این تجاوزات زخمی شدند.»

پ‌ن۲: این وسط قصد ماهیگیری سیاسی از این آب خون‌آلود ندارم، اما من هم در همین حد بگویم که ریحانا! دمت گرم... CR7 ! خیلی مردی...

does hamas uses human shields?

This is not self defense
This is not a war
This is a crime against humanity
THIS IS
MURDER!

  • مرتضی

امام خمینی: تا انقلاب مهدی همه منحرفیم

شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۰ ق.ظ

بخش‌های خواندنی از سخنرانی امام روح‌الله در جماران - نیمه شعبان ۱۳۵۹

مهدی موعود (ع) تنها منجی حقیقی بشریت

اللهم عجل لولیک الفرجو قضیه‌ی غیبت حضرت صاحب، قضیه‌ی مهمی است که به ما مسائلی می‏‌فهماند. مِن‏جمله اینکه برای یک همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا بشود در تمام بشر نبوده کسی الاّ مهدی موعود ـ سلام اللّه‏ علیه ـ که خدای تبارک و تعالی او را ذخیره کرده است برای بشر. هر یک از انبیا که آمدند، برای اجرای عدالت آمدند و مقصدشان هم این بود که اجرای عدالت را در همه‌ی عالم بکنند لکن موفق نشدند[۱]. حتی رسول ختمی ـ صلی اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ که برای اصلاح بشر آمده بود و برای اجرای عدالت آمده بود و برای تربیت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا، و آن کسی که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، نه آن هم این عدالتی که مردم عادی می‏فهمند که فقط قضیه‌ی عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت[۲]. انسان اگر هر انحرافی پیدا کند، انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقلی، برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش؛ این ایجاد عدالت است در انسان.اگر اخلاقش اخلاق منحرفی باشد، از این انحراف وقتی به اعتدال برگردد، این عدالت در او تحقق پیدا کرده است. اگر در عقاید یک انحرافاتی و کجی‌هایی باشد، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیده‌ی صحیح و صراط مستقیم، این ایجاد عدالت است در عقل انسان. در زمان ظهور مهدی موعود ـ سلام اللّه‏ علیه ـ که خداوند ذخیره کرده است او را از باب اینکه هیچ کس در اولین و آخرین، این قدرت برایش نبوده است و فقط برای حضرت مهدی موعود بوده است که تمام عالم را، عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد، و آن چیزی که انبیا موفق نشدند به آن با اینکه برای آن خدمت آمده بودند، خدای تبارک و تعالی ایشان را ذخیره کرده است که همان معنایی که همه‌ی انبیا آرزو داشتند، لکن موانع، اسباب این شد که نتوانستند اجرا بکنند، و همه‌ی اولیا آرزو داشتند و موفق نشدند که اجرا بکنند، به دست این بزرگوار اجرا بشود.

میلاد مهدی موعود (ع) بزرگترین عید برای بشریت

اینکه این بزرگوار را طول عمر داده خدای تبارک و تعالی برای یک همچو معنایی، ما از آن می‏فهمیم که در بشر کسی نبوده است دیگر، قابل یک همچو معنایی نبوده است، و بعد از انبیا که آنها هم بودند لکن موفق نشدند، کسی بعد از انبیا و اولیای بزرگ، پدران حضرت موعود، کسی نبوده است که بعد از این، اگر مهدی موعود هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حق می‏رفتند، دیگر در بشر کسی نبوده است که این اجرای عدالت را بکند، نمی‏توانسته و این یک موجودی است که ذخیره شده است برای یک همچو مطلبی، و لهذا به این معنا عید مولود حضرت صاحب ـ ارواحناله الفداء ـ بزرگترین عید برای مسلمین، است و [بلکه] بزرگترین عید برای بشر است نه برای مسلمین.

اگر عید ولادت حضرت رسول ـ صلی اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ بزرگترین عید است برای مسلمین از باب اینکه موفق به توسعه‌ی آن چیزهایی که می‏خواست توسعه بدهد نشد، چون حضرت صاحب ـ سلام اللّه‏ علیه ـ این معنا را اجرا خواهد کرد و در تمام عالم زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد به همه‌ی مراتب عدالت، به همه‌ی مراتب دادخواهی، باید ما بگوییم
که عید شعبان، عید تولد حضرت مهدی ـ سلام اللّه‏ علیه ـ بزرگترین عید است برای تمام بشر. وقتی که ایشان ظهور کنند ـ ان‏شاءاللّه‏ خداوند تعجیل کند در ظهور او ـ تمام بشر را از انحطاط بیرون می‏آورد، تمام کجیها را راست می‏کند:یَمْلأُ الأَرْضَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ جَوْراً همچو نیست که این عدالت همان که ماها از آن می‏فهمیم که نه یک حکومت عادلی باشد که دیگر جور نکند آن، این هست اما خیر، بالاتر از این معناست. معنی «یَمْلَأُ الأَرْضَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ جَوْراً» الآن زمین و بعد از این، از این هم بدتر شاید بشود، پر از جور است، تمام نفوسی که هستند انحرافات در آنها هست. حتی نفوس اشخاص کامل هم در آن انحرافاتی هست ولو خودش نداند[۳]. در اخلاقها انحراف هست، در عقاید انحراف هست، در اعمال انحراف هست و در کارهایی هم که بشر می‏کند انحرافش معلوم است. و ایشان مأمورند برای اینکه تمام این کجیها را مستقیم کنند و تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال که واقعاً صدق بکندیَمْلَأُ الأَرْضَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ جَوْراً. از این جهت، این عید، عید تمام بشر است بعد از اینکه آن اعیاد، اعیاد مسلمین است. این عید، عید تمام بشر است. تمام بشر را ایشان هدایت خواهند کرد ان‏شاءاللّه‏، و ظلم و جور را از تمام روی زمین بر می‏دارند به همان معنای مطلقش. از این جهت، این عید، عید بسیار بزرگی است که به یک معنا از عید ولادت حضرت رسول ـ صلی اللّه‏ علیه و آله ـ که بزرگترین اعیاد است، این عید به یک معنا بزرگتر است.

لزوم آمادگی برای فرج مهدی موعود (ع)

و ما باید در اینطور روزها و در اینطور ایام‏اللّه‏ توجه کنیم که خودمان را مهیا کنیم از برای آمدن آن حضرت. من نمی‏توانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم؛ بزرگتر از این است. نمی‏توانم بگویم که شخص اول است؛ برای اینکه دومی در کار نیست. ایشان را نمی‏توانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الاّ همین که مهدی موعود است. آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر. و ما باید خودمان را مهیا کنیم از برای اینکه اگر چنانچه موفق شدیم ان‏شاءاللّه‏ به زیارت ایشان، طوری باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاههایی که الآن به کار گرفته شده‏اند در کشور ما ـ و امیدوارم که در سایر کشورها هم توسعه پیدا بکند ـ باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند برای ملاقات حضرت مهدی ـ سلام‏اللّه‏ علیه.




______________________

۱- اگر مشایی از مدیریت نداشتن (به معنای رایج) پیامبران الهی گفت، امام راحل در این سخنرانی چندین بار از موفق نشدن انبیا و رسول اکرم گفته! البته امام در جای دیگری هم از حاصل نشدن مقصد انبیا گفته بود. بگذریم از این که ایشان در همان سخنرانی از احتمال شیطنت آخوندهای درباری(که امروز هم هستند، شاید در شکل و نامی دیگر) بر سر این سخنانش، صحبت کرده بود!

مقصد اصلی انبیا تا حالا کم حاصل شده است، خیلی کم. اگر فردا آخوندهای درباری نگویند که «فلانی گفت پیغمبر کاری ازش نیامده»! ، اگر پیغمبر مقصدش حاصل شده بود، این آخوندهای درباری حالا نبودند...
+ مقایسه نظر امام روح‌الله و مهندس مشایی

۲- شاید این سخنان به یک معنا تکمله‌ای باشد بر آن سخنرانی معروف امام (که در تصحیح وعده‌های عباس امیرانتظام، ونه ابتدائا) که امام در آن رایگان کردن امکانات عمومی برای «طبقه‌ی مستضعف» را نه هدف انقلاب، بلکه مقدمه‌ای برای بالا بردن «مقام انسانی» مردم می‌داند. (توضیح)

۳- در حال حاضر «همه» منحرف هستند. بعضی کمتر، بعضی بیشتر! نمی‌توان گفت یک کسی (کسی از آقایان) منحرف نیست.

و در مورد آن قسمت که قرمز شده... اگر در زمان کنونی ما گفته می‌شد خیلی جالب بود: از «انحراف» برگشتیم و به «اعتدال» رسیدیم. و به عدالت :)

و نکته‌ی آخر این که احساس می‌کنم آن مرد که حالا رفته، و یار وفادارش، سخنان امام را مو به مو شنیده و خوانده‌اند و گرایشان را با آن تنظیم می‌کنند. نزدیکی تفکر جریان توحید و عدالت به مبانی نظری امام به حدیست که رهبر انقلاب هم بارها به آن اشاره کرده‌اند، بخصوص در آخرین دیدار با دولت منحرف دهم! و انحراف از بعضی چقدر شیرین است...

  • ۲ نظر
  • ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۰
  • مرتضی

شیعه یا مسلمان،مساله اینست

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۲۸ ق.ظ

مطلبی از آقای دشتی خوندم. تو این زمانه و شرایط مسلمان‌ها در جهان، یه عده دارن در جهت نزدیکی ادیان کار می‌کنن، در بعد علمی و سیاسی و هنری، از اون طرف یه عده سنی و شیعه بی فکر اینطور با هم درگیر میشن. به کرات "بچه مذهبی" هایی رو دیدم که بی توجه به شرایط جهانی و حتی بدون توجه به مواضع کسی که رهبرشون می‌دونن، در مورد اهل سنت نظرات تند و تفرقه برانگیزاننده شون رو خیلی علنی اعلام می‌کنن. آخرین نفر روحانی مرکز بود که بی خبر از این که در جمعمون ترکمن هم داریم میان فرمایشاتش خیلی راحت و مثل آب خوردن پس از اعطای صفاتی کذایی به علمای اهل سنت، اون‌ها رو به قعر جهنم فرستاد! برگشتم و نگاهی به دوستم انداختم که تا اون لحظه نشسته بود و گوش می‌داد. بعد از این که "حاجی" ما علمای سنی رو به طور کامل به فیض رسوندن، بنده خدا خیلی محترمانه اجازه گرفت و پا شد رفت. وقتی آخر صحبت‌های حاجی بهشتیمون رفتم ازش به خاطر  دسته گلش تشکر کنم فقط مات و مبهوت نگاه کرد و گفت مگر بین شما سنی هم هست؟! خواستم پیش پسره برم از دلش دربیارم... اما حاجیمون حرفی برای گفتن باقی نگذاشته بود!

یاد شب اول خوابگاه دانشجویی افتادم و میکائیل. وقتی هم اتاقی‌ها فهمیدن که اون اهل سنته همه دورش رو گرفتن و با تعجب و تعصب مشغول تفتیش عقایدش شدن و تا جایی در توهین به اعتقاداتش پیش رفتن که پا شد رفت بیرون. خیلی جالب بود، بچه‌هایی که خیلی در اعتقادات دینی‌شون راسخ نبودن وقتی بحث شیعه و سنی پیش اومد هر کدومشون شده بودن یه پا سلمان و مقداد و ابوذر! تو اون جمع هفت نفره فقط من تا اندازه‌ای جانبش رو گرفتم. اون قضیه‌ی هفت نفر شیعه و بهشت رو حتما شنیدین... تا آخر ترم یک شوخی شده بود بین ما هفت نفر و میکائیل. سعی کردم یک رابطه‌ی انسانی خوب باهاش داشته باشم فارغ از هر جهت گیری فرقه‌ای. نه قرار بود من سنی بشم نه اون دینش رو عوض کنه. ضمن این که باید اعتراف کنم یه سری رفتارهای اهل سنت در زمینه‌ی برخوردهای انسانی خیلی از ما بهتره. میکائیل پاییز گذشته داماد شد و از بچه‌ها فقط من رو دعوت کرد. خوش گذشت، مردم خوبی هستن. خیلی متعجب و متاسف شدم وقتی بهم گفت تنها "فارس" در مجلس منم!

+ سامی یوسف یک کارتون داره البته فکر کنم یه خورده برای گروه‌های سنی الف و ب باشه D:  به هر حال، اسمش It's a Game  -این بازی است- که می‌تونید تو  کانال آپاراتم ببینید. ولی کلا تلاش‌های فرزند خلف "بابک رادمنش" به نظرم واقعا تحسین برانگیزه. مخصوصا این قضیه‌ی ژانر Spritique . سامی یک نابغه موسیقی نیست، اما کارش رو خوب بلده و در جهت هدفش انصافا موفق بوده.

  • ۲ نظر
  • ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۲۸
  • مرتضی

عرش الهی را لرزاندی مرد!

چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۵:۲۱ ب.ظ

در پیشگاه خدای اینان دست دادن با پیرزنی 85 ساله گناهیه بس نابخشودنی که سقف آسمون رو به زمین میاره و ریشه‌ی عفت و عصمت رو از جهان برمی‌داره. آدمایی که دین‌داری رو در مقابل انسانیت قرار میدن!
اینا همونایی هستن که بخشنامه‌ها زدن درباره لزوم استفاده از پیراهن قهوه‌ای آستین بلند...
اینا همون کوته فکرایی هستن که پوشیدن شلوار جین و تی‌شرت رو برای نسل ایکس تبدیل به رویایی دست نیافتنی کردن.
مبارز بوسنیایی، بالکان، آوینی، جلد مجله سوره، تهاجم فرهنگی، تجاوز صرب‌هااین‌ها همونایی هستن که متعصبانه عکس روی جلد مجله‌ سوره که پیامی جز نفوذ پیام انقلاب ایران در اروپا نداره رو "تهاجم فرهنگی" قلمداد می‌کنن و وزیر ارشاد‌شون شخصا مرتضی آوینی رو به خاطر این عکس توبیخ می‌کنه! برای موهای بلند و عینک دودی.
این‌ها همون‌هایی هستن که سی سال با دگم بازی‌هاشون خیلی‌ها رو از خیلی اعتقاداتشون بیزار کردن.
بله، اینها کسانی که در یک دنیای دوقطبی رنگ قرمز شوروی‌ها رو صرفا برای اعلام ضدیت با امپریالیسم انتخاب کردن رو کمونیست و زندیق و طبعا نجس میدونن!

 

بعدنویس: الان حس می‌کنم دارم با اون‌هایی که سال 76 آقای شکلاتی رو روی کار آوردن هم‌ذات پنداری می‌کنم... گاهی آدما برای تغییر وضع موجود خیلی خوشبینانه به هر چهره‌ی تازه‌ای اعتماد میکنن. راستی اگر اشتباه نکنم اون وزیر ارشاد همین آقا بوده...

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۲۱
  • مرتضی

در دل طبیعت

جمعه, ۴ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۰۱ ق.ظ

زیاد اهل فیلم دیدن نیستم. بارها شده کسی برام از یه فیلم خوب تعریف کرده و علاقمند شدم که ببینمش و توی  todo list گذاشتمش اما الان ماه‌هاست که هفت هشت تا اسم در این لیست خاک می‌خوره. خیلی کم پیش اومده که برم فیلم رو کرایه بگیرم یا دانلود کنم. بیشتر اوقات اونقدر طول کشیده که سیماجان پخشش کرده و دیدمش، اون هم اگر موقع پخش حس فیلم دیدن بوده باشه.
فکر می‌کنم تو فیلم دیدن تنبلی می‌کنم. گاهی حتی بلاگ خونی رو ترجیح می‌دم. اون قدر کم فیلم می‌بینم که چند روز پیش وقتی می‌خواستم پروفایل بلاگفام رو تکمیل کنم موندم در قسمت فیلم‌های مورد علاقه چی بنویسم. فیلم‌های زیادی بوده -اکثرا در تلویزیون- که خوشم اومده ولی یا خیلی پرفکت نبودن یا اسمشون رو خوب یادم نیست. باز قبلا بیشتر فیلم می‌دیدم و مثلا به فیلم‌های به قول معروف معناگرا علاقه داشتم اما از وقتی مبتلا به Paranoia شدم  (الان حاد نیست، خوبم) در برقراری ارتباط با بعضی از این فیلم‌ها هم دچار مشکل هستم.
آخرین باری که تلویزیون یک فیلم باب طبع من نشون داد و منم مثل آدم نشستم تماشا کردم همین سه چار شب پیش بود. "در دل طبیعت" کاری از شان پن از اون فیلم‌هاست که لحظات ناب تنهایی انسان عصر کنونی رو با خودش در آغوش مادر طبیعت نشون میده. مثل مردی میانسال -مردی به سن 21 قرن!- که پس از سالیان و در جدال با مشکلات که روحش رو خسته و گاهی ضعیف می‌کنن یه دفعه به یاد کودکی و آغوش امن و پرمهر مادر می‌افته. فیلم حالتی شفاف و صمیمی و واقعی داره. فضای داستان هم چیزی شبیه به ارمیاست. من هم عشق این تیریپ فیلم‌ها با این بن‌مایه‌هام دیگه ;-) احتمالا اگر قرار باشه امشب تلویزیون دو تا فیلم جدید، اولی به نام "ارمیا در مزرعه" و دومی "کافه سنتور" پخش کنه، اگر انتخاب از روی اسم باشه، اولی رو برای دیدن انتخاب می‌کنم، البته اگر  حس فیلم دیدن باشه!

و اما بریم سراغ فیلم... منتقد سینما که نیستم، به نقل قول اکتفا می‌کنم که کپی پیست هم عالمی دارد...
 

into the wild - در دل طبیعت

  • "ژانر: ماجرا، زندگی نامه، درام. کریستوفر مک کندلس دانشجوی جوان و ورزشکار دانشگاه اموری، پس از فارغ التحصیل شدن در سال ١٩٩٢ زندگی ‏عادی خود را رها کرده و بعد از بخشیدن تمامی پس انداز ٢٤ هزار دلاری خود، پای پیاده به سوی آلاسکا راه می افتد ‏تا در دل طبیعت وحشی زندگی کند. او در طول راه با شخصیت های مختلفی برخورد می کند که زندگی او را تغییر می ‏دهد ... در دل طبیعت وحشی سفر ادیسه وار پسر جوانی است که خود را در طبیعت گم می کند تا بتواند به شناخت خود و جهان برسد. نوعی سفر اشراقی که خود پن آن را تشویق جوانان برای دست برداشتن از عافیت زندگی مرفه شهری می داند."
  • قضیه از این قرار است که از بین بردن تعلقات و کم کردن دلبستگیها راه حلی است که سازندگان "در دل..." برای حل این مشکل ارایه می دهند. اینکه باید به دل "وحش" پناه برد که متاسفانه تنها واژه معادل برای لغت wild است.
  • البته آنچه شان پن از طبیعت به تماشاگرش نشان می دهد همه زیبایی و مهربانی نیست. یکی از آن ها درماندگی کریس در دودی کردن گوزن یا روبروشدن اش با رودخانه ی خروشان و ناتوانی اش از درافتادن با آب های متلاطم. که یادآوری ای برای این نکته است که مادر پیر طبیعت همیشه مهربان نیست.
  • "در دل طبیعت وحشی" فراخوان پن برای یک انتخاب است: درآمدن از پیله قوانین و اخلاقیات رایج و مرسوم و جاودانه شدن در دل "وحش" و یا ادامه این روزمرگی بی بو و خاصیت. اینکه از فیلم خوشمان بیاید و درگیرش شویم یا نشویم بستگی به همین انتخاب اساسی دارد.

منابع این مطالب برای مطالعه بیشتر:

  • http://www.javanemrooz.com/articles/culture/media/cinema/news/article-33783.aspx
  • http://irlister.com/article/298845/در-دل-طبیعت-وحشی-Into-the-Wild
  • http://moqadam.blogfa.com/post-51.aspx

فیلم مونولوگ‌های جالب و قشنگی هم داره. یه جای فیلم کریس خطاب به سیبی که تو دستش گرفته - باز هم سیب ;)  - می‌گه "من اَبَر خانه به دوشم و تو ابرسیب!"
یه جای دیگه به یه "شیء" دیگه میگه: "پول... قدرت... اینها توهمه. ما می‌تونیم اینجا باشیم... من و تو! " توی  این مونولوگ‌ها بیشتر به مفهوم carpediem اشاره داره، "زندگی در لحظه".

شاید این نکته که شان پن در یکی از مصاحبه‌هاش گفته خیلی از استعدادهاش در زمینه‌ی کارگردانی رو در این فیلم کشف کرده هم یه دلیل خوب برای دیدن فیلم باشه. البته اگر از سال 2007 تا حالا فیلم رو ندیده باشید.


یک سخن از نیچه هم بد نیست بگم راجع به طبیعت: "نمی توان از همساز با طبیعت بودن یک اصل اخلاقی برای خود ساخت. زیرا  طبیعت  بی‌رحم  است و  اگر آدمی بخواهد مطابق با طبیعت زندگی کند باید بی رحم باشد ."
بد نیست این رو هم بگم که من به دارما معتقدم و شخصا این حرف نیچه رو خیلی قبول ندارم. اگر بخوام من هم بصورت مثال بگم، منظورم اینه که رخدادهای طبیعی مثل سیل -در حالت طبیعی نه به واسطه دخالت انسان- برای طبیعت نه تنها ضرری ندارند بلکه سودمند هم هستند و بالاتر، حتی برای توازن نظام طبیعت ضروری به نظر میان. مهم اینه که نگاه کلی داشته باشی و تصویر بزرگ رو ببینی. حالا کسی شاید بگه طبق ادعای من قانون جنگل در طبیعت هم قابل الگوبرداریه. این بحث مفصلیه و فقط می‌تونم بگم علت این برداشت چیزی جز یک نگاه سطحی و الگوبرداری "تحت اللفظی" نیست.
یه مساله‌ی دیگه هم هست. دوستم محسن یک بار حرف قشنگی گفت: "دنیای جدید زیادی داره انسان رو به سمت لطافت و مهربانی و دل‌نازکی و مامانم اینا پیش می‌بره." و من به شدت با این روند مخالفم. تنها یکی از ثمرات این قضیه از بین رفتن هر چه بیشتر "عُصبیه" در جامعه‌ی بشریه که قبلا راجع بهش صحبت کردم.
...
مدتیه دل مشغولی زیاده و حرف خاصی هم برای گفتن و پست نوشتن نیست. این پست هم صرفا جهت خالی نبودن عریضه بوده و ارزش قانونی دیگه‌ای نداره. دلم نمی‌خواد اینجا مدت زیادی راکد بمونه. به ویژه این که خواننده‌های بزرگ و مهربانی گاهی اینجا سرک میکشن که نمی‌خوام از دستشون بدم.

 

پ ن: مازیار عزیز و سایر فیلم بازان گرامی، از هر گونه پیشنهاد برای دیدن فیلم به گرمی استقبال می‌شود.
ب ن: The Edge را برای بار دوم تو شبکه 3 دیدم. اینم فیلم قشنگیه.
 

  • ۲ نظر
  • ۰۴ اسفند ۹۱ ، ۰۹:۰۱
  • مرتضی

Metamorphosis

دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ۱۰:۱۴ ب.ظ
فرمول یک، فراری، شوماخرمی‌خوام امروز براتون قصه بگم...
دوستان بهش می‌گن "شوماخر". راننده خطی مسیر هر روزمونه. آدم خاصیه در نوع خودش. اطلاعات عمومی و سیاسی و تاریخی نسبتا خوبی داره. موقع اخبار سریع رادیو رو روشن می‌کنه و با دقت تمام خبرها رو گوش میده. گاهی دقیق میشه و اگه تو ماشین سروصدا باشه سرشو میبره پایین و با دقت خاص یک تماشاچی  فوتبال به اخبار گوش میده، کلا آدم جالبیه. به خاطر همین معلومات بالا خوش صحبته و معمولا وقتی باهاش هستی اگه اهل صحبت باشی تمام طول مسیر مشغول فک زدن هستین.
من هم اگرچه خیلی اهل صحبت مخصوصا با جماعت راننده نیستم اما به واسطه آشنایی‌ای که تازگی کشف شده گاهی باهاش مشغول صحبت میشم و از هر دری میگه... از خاطراتش با عمو و پدرم تا سرنوشت زندگیش... تا تاریخ انقلاب و مسائل روز برام گفته.
اون روز هم داشت داستان یکی از برهه‌های حساس زندگیش رو تعریف می‌کرد. لازم به توضیح نیست در هر کشوری که انقلاب بشه، تا مدتی
  • مرتضی

قلاب

شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۳۱ ب.ظ
مثل ماهی های گرسنه 
چشم به بالا دوخته ایم 
به کرمهایی آویزان
.
.
.
از قلاب جرثقیل!


(از وبلاگ آقای حسن آذری)

---

با کلیت اعدام هیچ مشکلی ندارم... حتی اگر در مورد خودم باشه ( ...اسمایل تردید )

اما اون دو تا جوون جاهل اعدام نمی شدن، اگر به همت مردم این قدر ماجرا رسانه ای نمیشد. مردمی چشم دوخته به بالا...

یاد مبارزات گلادیاتورها می افتم تو اون فیلمه و دست و هورای مردم و لحظه شماری و ذوق مرگ شدن اونها برای ضربه ی نهایی. مردمی چشم دوخته به پایین...

  • مرتضی

دوستداران را چه شد

شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۱، ۱۲:۵۷ ب.ظ
از تلفن داشتن بدم میاد. از شماره گرفتن از دوستان. یک حس دروغین درمورد اینکه دوستانت همیشه در دسترست هستند بهت میده. احساس میکنی با عزیزانت تنها به اندازه‌ی یک "کلیک" فاصله داری و این جلوی دلتنگی را می‌گیره.
وقتی به یاد کسی می‌افتی و می‌خوای باهاش تماس بگیری این دل و اون دل نکن. زودتر این کار رو بکن. از حالش با خبر شو و بگو که به یادش بودی و دوستش داری. چون ممکنه درست همون روز اون هم دلش برای تو تنگ بشه و باهات تماس بگیره. اون وقت دیگه هیچ، هیچ توضیحی در مورد این که این روزها چقدر به فکرش بودی و در نظر داشتی ازش خبر بگیری فایده‌ای نداره و از حس اون در مورد بی‌وفایی تو چیزی کم نمی‌کنه، و نمی‌تونه عمق علاقه‌ت رو بهش نشون بده.
مرتبط: خاطره
  • مرتضی

ای ایران ای...

دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۱، ۱۲:۴۵ ب.ظ
برام می‌گفت یک آشنایی دارن که چند وقته فرانسه زندگی می‌کنه. از قول اون تعریف می‌کرد که یه روز صبح رادیو اعلام می‌کنه به خاطر کاهش تولید و کمبود تخم مرغ، قراره قیمت تخم مرغ دو سه روز آینده افزایش پیدا کنه. ایشون هم میره بازار و یه کارتن تخم مرغ میخره. به خونه که می‌رسه داخل راهرو می‌خواسته در خونه‌اش رو باز کنه که با پیرزن همسایه روبرو می‌شه که دو شونه تخم مرغ تو چرخ دستی داشته و درحال بیرون رفتن از خونه بوده. پیرزن با دیدن آقای ایرانی لبخندی می‌زنه و می‌گه: سلام، حالا که تخم مرغ‌های اضافی‌تون رو به فروشگاه می‌برین میشه ازتون خواهش کنم این تخم مرغ‌ها رو هم پس بدین؟
اینجا ایران- تحریم‌ها شدت گرفته و بالطبع قیمت اکثر اجناس -حتی کالاهایی که هیچ ارتباط غیر مستقیمی هم به دلار ندارن!!- بالا رفته. خیلی از وارد کننده‌ها هم به امید بالارفتن بیشتر قیمت‌ها اجناس رو تو انبارها نگه می‌دارن و وارد بازار نمی‌کنن. اما این فقط بنکدار‌ها و تاجرهای عمده نیستن که انبارهاشون رو سه قفله کردن. الان دیگه هر کدون از ما برای خودمون شدیم یه جوجه محتکر...
کجا داریم میریم؟ حواسمون کجاست؟! اینجا ایرانه! ایران خودمون! بابا اگر مسلمان نیستید لااقل وطن پرست باشید... انسان باشید... به قول گوگل "پلید نباشیم!"
  • مرتضی