نقطه‌ی تامل

بی‌تامل زینهار از نقطه‌ی دل نگذری/ زین سواد اعظم اسرار غافل نگذری

نقطه‌ی تامل

بی‌تامل زینهار از نقطه‌ی دل نگذری/ زین سواد اعظم اسرار غافل نگذری

پیامی برای انسان‌ها

سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۳۰ ب.ظ
a letter to humans on gaza murder

A Letter to Humanity

مدت زمان ۲دقیقه و ۲۵ثانیه
همین کلیپ در آپارات و یوتیوب

شایلی، یا شارولین، یکی از بهترین افسران جنگ نرمی است که می‌شناسم. دختری صهیونیست، ساکن اراضی اشغالی، و دانشجوی سوربون. می‌گفت اصالتا ایرانیست و از اپوزوسیون‌های دولت اسرائیل ، و واقعا یک سری انتقاداتی هم داشت. چند ماه پیش در شبکه‌های اجتماعی فارسی گرد و خاکی به پا کرده بود و از آزادی و انسانیت می‌گفت. و به زعم خودش با کارهای هنری و در کنارش بحث‌های تاریخی و فلسفی و سیاسی (که البته دست پری هم داشت) می‌خواست مشروعیت و مظلومیت حکومت متبوعش را ثابت کند. کلیپ‌های جالبی درباره هلوکاست و موضوعات دیگر ساخته بود. بگذریم از برخورد ناشیانه‌ی «امت حزب‌الله» و ضعف مفرطی که با آمدن شایلی رو شد، که این هم از برکات حضورش بود.

این روزها و با نسل‌کشی وحشیانه غزه بیش‌تر از هر چیز یاد یکی از کلیپ‌هایش به نام A Message from Israel to Iran می‌افتم. آن موقع هر چه فکر کردم نفهمیدم چه دلیلی دارد انسان با کسی که نه زبانش را می‌فهمد و نه درکش می‌کند در یک بعد از ظهر آرام بنشیند و قهوه بنوشد و گپ بزند. درباره چه؟ مسائل مهم، بنیادی و تعیین‌کننده‌ای مثل «ورزش» و «فناوری». بعضی کارها به آدم احساس حماقت می‌دهد.

لابد شایلی‌ها این روزها سخت درگیر پشتیبانی هنری و رسانه‌ای کشتارند. این کلیپ هم من را یاد کلیپ او انداخت که پیامی مهرآمیز برای ایرانیان بود. حتما تماشا کنید و مردم صلح‌طلب و مهربان اسرائیل را ببینید.

پ‌ن۱: آخرین اخبار غزه - «به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم  به نقل از شبکه خبری فلسطین الیوم، منابع پزشکی فلسطین اعلام کردند که با شهادت 44 فلسطینی دیگر در بیست و دومین روز تجاوز اسرائیل علیه نوار غزه، شمار شهدا به 1131 نفر اعم از کودکان، زنان و سالخوردگان رسید و همچنین 6500 نفر نیز در این تجاوزات زخمی شدند.»

پ‌ن۲: این وسط قصد ماهیگیری سیاسی از این آب خون‌آلود ندارم، اما من هم در همین حد بگویم که ریحانا! دمت گرم... CR7 ! خیلی مردی...

does hamas uses human shields?

This is not self defense
This is not a war
This is a crime against humanity
THIS IS
MURDER!

نظرات (۱۰)

سایت نزدیک به شما برای انعکاس یکی از سخنرانی های اخیر رهبری از بین کلی بیانات مهم که به دلیل شرایط اظطراری فعلی به لحاظ کاربردی بودن اهمیت و الویت بیشتری داشتند جمله نابودی اسرائیل به معنای از بین بردن مردم یهودی آن منطقه نیست رو تیتر کرد.رهبر بعدش موضوع رفراندم رو برای تعیین تکلیف موجودیت اسرائیل مطرح کرد اما روشن بود که سایت نزدیک به شما به شکل نامحسوسی اون جمله رو وصل کرد به تفکری که معتقده ما با همه مردم دنیا دوستیم حتی مردم اسرائیل.این پست هم به اون تفکر نزدیکه.اگرچه رهبر همون موقع تو یک تریبون عمومی به شدت به این تفکر واکنش نشان،اما ما بر اساس ایده آل هایی که رهبر تو دیدارهای دانشجویی مبنی بر انتقاد از رهبری و ساقط نشدن نظر دیگران تحت تاثیر نظر رهبری مطرح میکنه معتقدیم که ما با همه مردم دنیا دوستیم حتی مردم اسرائیل.
مرتضی:
اساسا بیشتر کسانی که در مسیر باطل هستند آگاهانه این مسیر را انتخاب نکرده اند
خیلی کم هستند کسانی که به بطلانشان آگاهی داشته باشند و به خاطر مطامع دنیوی آن راه را انتخاب کرده باشند. بیشتر اهل باطل به دلیل فریب خوردگی و یا غلبه هواهای نفسانی و یا بسیاری از دلایل دیگر به راه خطا رفته اند. حال وقتی سیره معصومین تلاش برای هدایت حتی اهل عناد است، آیا رواست که ما برای هدایت اهل باطل تلاش نکنیم؟ آیا شیوه اسلام فقط محکوم کردن و طرد کردن است؟
 اکنون خودتان را جای مردم در اسرائیل بگذارید. سالهای سال علمای دین شما برایتان تورات دروغین خوانده اند، گفته اند که شما قوم برتر هستید، آینده دنیا از آن شماست، لازمه اش سکونت شما در بیت المقدس است، شما با این کار به جهان خدمت میکنید. گفته اند سالهای سال است که قوم شما آواره است و جای مشخص ندارد، گفته اند بسیاری از هم کیشان ما را زنده زنده سوزانده اند؛ و اکنون شما باور دارید که سکونت شما در اسرائیل حق مسلم شماست و این بقیه هستند که این حق را به رسمیت نمیشناسند. و دشمن ترین کشور با شما هم شعار همیشگی اش “مرگ بر اسرائیل“ است. و باز هم دیدگاه شما درباره آن کشور دیدگاهی است که رسانه های شما ترسیم کرده اند.یک کشور تروریست ، بدون حقوق بشر ، سرکوبگر ، متقلب ، بی فرهنگ، متحجر، که بدون هیچ دلیلی آدمها را میکشد و زندانی میکند و از تروریست های بین المللی هم حمایت میکند. شما جای آنها باشید چه فکری درباره آن کشور میکنید؟
اکنون سوالی که مطرح است این است که آیا مردم آمریکا و مردم اسرائیل شامل قاعده هدایت میشوند یا نه؟ اگر میشوند باید چه کرد؟ چه کسانی باید آنها را هدایت کنند؟ با چه روشهایی؟ آیا نباید برای هدایت آنها فکری کرد؟
[...]
افتخار ایرانیان دوستی با تمامی مردم جهان است که‏ مردم ساکن در سرزمین تصرف شده توسط رژیم غاصب اسرائیل نیز شامل آن می‏ شود. بحث من دوستی با مردم جهان از جمله مردم‏-ساکن-در-سرزمین-تصرف-شده از سوی این رژیم غاصب از جمله مسلمانان، یهودیان‏ و دیگر ادیان الهی ساکن در آن است.
-مهندس مشایی ۲۹ تیرماه ۱۳۸۷

این صحبت مشایی کاملا مطابق با روحه اسلامه که باید در رفتار حکومتی که خودش رو دینی می‌دونه نمود داشته باشه. این صحبت مشایی در امتداد دیپلماسی عمومی «بهاری» احمدی‌نژاد برای نشان دادن چهره صلح‌آمیز و فطری اسلامه. به قول روحانی که از یک طرف احمدی رو می‌کوبه و از طرف دیگه سعی می‌کنه یک کپی از اون باشه:«کشورهای اسلامی باید اسلام رحمانی و اسلام منادی صلح و عدالت را در جهان تبیین کنند و از جهل و جمود و تعصب فاصله بگیرند». این رفتارها در سیاست خارجی دولت قبل، واکنشی هوشمندانه به جنگ نرمی بود که شایلی‌ها افسرانش هستن. ضمن این که مردم‏-ساکن-در-سرزمین-تصرف-شده از سوی این رژیم غاصب کمی با «ملت اسرائیل» تفاوت داره. حتی با مردم اسرائیل. اینجا داره میگه ما با هیچ کس «بما هو انسان» مشکل نداریم.
اما با وجود همه این حرفها، اساسا من به هیچ وجه در این پست اشاره‌ی به این دیدگاه نداشتم و قصدم هم این نبود! به نظرم کمی با شتاب خوندی یا لحن جمله‌هام رو درست نگرفتی که چنین برداشتی کردی.
ضمنا در مورد سخنرانی رهبر در واکنش به مشایی، این طور به نظر میرسه که این یک واکنش ابتدائی نبوده، بلکه در واکنش به واکنش‌ها و بحث‌های داغی که ایجاد کرد، به نوعی رهبر می‌بایست نظر رسمی خودش رو چه برای اهالی نظام و چه برای جهان اعلام می‌کرد تا سوءتفاهم پیش نیاد. از متن بیانات هم همین موضوع برمیاد و این که این جنجال‌ها را خاتمه بدید.
امروز تو پلاس اسمتو دیدم. فعالیت نداری نه؟
اضطراری رو به با ظ نوشتم.تو پلاس و هیچ شبکه ای نیستم علی رغم میل باطنی.احساس کردم روح این عقیده تو این پست دمیده شده.سعی کردی بین دفاعیاتی که از مشایی و رهبری بیان میکنی اشتراک ایجاد کنی اما اختلافات عقیدتی فی مابین وجود داره و در اختلاف اشتراک نیست که اگر بود این طیف طرد نمیشد.اختلافات و مسائلی که وجود داره هویت این طیفه.اگر حل بشه هویت هم از بین میره.اما روشنه که اختلافات برای حفظ هویت پابرجا نیست،این هویته که اختلافات رو پابرجا نگه داشته.تلاش برای اینکه در ظاهر اشتراکی تصنعی ایجاد کنید به نتیجه نمیرسه.حاکمیت یه اشتراک حقیقی می خواست و حالا این شمایید که برای بقا به اشتراک حقیقی احتیاج دارید و اشتراک حقیقی یعنی از بین رفتن هویت،یعنی فنا.موضوع اصلا پیچیده نیست.متاسفانه محکومید به فنا.البته نسبت به قدرت.میدونی خودت من از ابتدا به خیلی از موازین این طیف اعتقاد داشتم و دارم.معتقدم آنچه که اصلاحات برای اصلاح کم داره در این طیف یافت میشه و بالعکس.پیدایش تلفیقی از این دو طیف و جریان محاله همونقدر که قرابتشون محاله.در رابطه با بحث اخیر موسوی در مناظره معروف دوستی با مردم اسرائیل رو نگاه تفریطی میدونست و بر علیه طرف مقابل استفاده میکرد در حالیکه منشا تفکری که ازش دوستی با مردم اسرائیل استخراج شد یکی از مصادیق عدم جامعیت اصلاحاته.همونطور که نگاه این طیف به مسئله هولوکاست که موسوی اون رو افراطی میدونست بر اساس قواعد اصلاح طلبانه به معنای عام جز کاستی ها و در واقع جز نواقص این طیفه.سیاست اینجوریه و کاریش هم نمیشه کرد.باید دید کدوم جریان جامعیت بیشتری داره و به خاطر همین هست که ما اصلاحات رو انتخاب میکنیم.
مرتضی:
در مورد هویت متفاوت که گفتی، تفکر احمدی‌نژاد چیزی خاص و جدیدی نبود. صرفا بازخوانی افکار انقلابی امام خمینی و عملی کردن اون بود. اخیرا که گاهی صحیفه رو ورق زدم بیشتر بهش رسیدم.
بعدشم مسلما نظر احمدی و مشایی با نظر مقام معظم رهبری همیشه یکی نیست. اما کسی هم نگفته که باید این طور باشه. بهترین تعبیری که در این مورد وجود داره همون چیزیه که اخیرا گفتن: وحدت استراتژیک. ولایتمداری، حداقل در جایگاه مسئولیت‌های عالی، لزوما به معنای هم‌سلیقگی با ولی فقیه نیست. در این که ممکنه «اختلاف نظراتی» با رهبر وجود داشته باشه شکی نیست، اما همونطور که رهبر در دیدار دومی که در اواخر 89 با جامعه مدرسین داشتن گفتن اخلاف در تاکتیک‌هاست. همین! در همون دیدار، رهبر در توضیح این که این دولت نزدیک‌ترین مواضع رو با رهبری داشته خیلی صحبت کرد.
شماها مشکلتون اینه که حاکمیت(آقایون سیستم) رو با رهبر خلط می‌کنید. این یک غلط مصطلحه که آقایون به خوبی تونستن جا بندازن. اونی که با طیف احمدی‌نژاد به اشتراک حقیقی نرسید، یک بخش بزرگ از سیستم بود، که به قول محبیان مدت‌ها بود پروژه‌ای رو دنبال می‌کرد برای تعامل با جهان. از سیاست داخلی و به هم ریخته شدن نظم قبلی سیستم توسط احمدی هم بگذریم که شاید اهمیتش از سیاست خارجی هم بیشتر بود.
محکوم به فنایید! امروز هاشمی هشدار میده که باید این‌ها را رصد کنیم و نگذاریم که فرصت بلند شدن از زمین پیدا کنند، فارس با تحریف صحبت احمدی در جمع هواداران، ادعا می‌کنه که احمدی دیگه قصد دخالت سیاسی نداره. الان همه نگران بازگشت احمدی هستن و این کاملا مشخصه. خود چپ‌ها هم که چپ و راست دارن از احمدی می‌نویسن و با سخنگوهای غیررسمیش مصاحبه می‌کنن. همه دارن سعی می‌کنن خودشون رو خونسرد نشون بدن اما کمی که دقت کنی مشخص میشه دغدغه اصلیشون چیه. تو این اوضاع تو یکی با ما روراست باش و  سیاست نکن. حداقل اینجا، یک آرزو رو تحت عنوان واقعیت بدیهی مطرح نکن.
گفتی روحانی احمدی رو میکوبه.روحانی و احمدی از دو جریان متفاوتند با وابستگی های متفاوت.اصلاح طلبا بعد از روی کار اومدن احمدی در سال 84 کوبیده شدند و قبل از حوادث 88 به غرب گرایی،خیانت،وطن فروشی،جاسوسی و ...متهم شدند و این در یک نظام عقیده مند که به زحمت در خودش این ظرفیت رو ایجاد کرده تا جریانات کاملا مخالف بواسطه انتخابات به قدرت برسند طبیعیه.همونطور که بطور طبیعی و از روی ناپختگی در دوران اصلاحات نیروهای اصولگرا تصفیه شدند و بدعت غلطی بنا شد و بذر کینه ای کاشته شد که در دوران احمدی مقابل به مثل بشه.و همین بدعت باعث شد که در سالهای بعد تصفیه خودی و غیر خودی حلقه ای بشه و دامن هر دو جریان رو بگیره.تصفیه کادر ریز و درشت جریان مخالفت یه کنش اولیه،شرطی، غیر متمدنانه و نسنجیده بود که به دلیل عدم بلوغ سیاسی انقلاب و فقدان تجربه دموکراسی بواسطه اولین جریان متفاوت انقلاب به وجود اومد و بعدها به اندازه حذف سیاسی بزرگ شد.در کشاکش همین روند حمله احمدی به اصلاح طلبا،هاشمی،ناطق و محدودیت هایی که براشون ایجاد می کرد صورت گرفت.خصوصا بعد از حوادث 88 کمیت و کیفیت حملات رو در کنار جایگاه و شخصیت این افراد در نظر بگیر.به نظرت واکنش روحانی به دولت قبل به اندازه روندی که از سال 76 شکل گرفته و در سالهای اخیر به اندازه حذف سیاسی بزرگ شده و به اندازه حملاتی که دولت قبل به اصلاح طلبا،هاشمی،ناطق و ...داشت،بود؟به نظرت روند تصفیه و حذف و به قول تو کوبیدن تعدیل نشده و به حداقل واکنشی که یه دولت جدید با رویکرد متفاوت میتونه نسبت به دولت قبل از خودش داشته باشه نرسید؟در مورد اینکه روحانی میخواد یه کپی از احمدی باشه نِظِری ندارم.برای ثبت گوگل وبمستر یه جیمیل ساختم شاید اسمم تو پلاس باشه.
مرتضی:
گفتی روحانی احمدی رو میکوبه.روحانی و احمدی از دو جریان متفاوتند با وابستگی های متفاوت.اصلاح طلبا بعد از روی کار اومدن احمدی در سال 84 کوبیده شدند و قبل از حوادث 88 به غرب گرایی،خیانت،وطن فروشی،جاسوسی و ...متهم شدند و این در یک نظام عقیده مند که به زحمت در خودش این ظرفیت رو ایجاد کرده تا جریانات کاملا مخالف بواسطه انتخابات به قدرت برسند طبیعیه.همونطور که بطور طبیعی و از روی ناپختگی در دوران اصلاحات نیروهای اصولگرا تصفیه شدند و بدعت غلطی بنا شد و بذر کینه ای کاشته شد که در دوران احمدی مقابل به مثل بشه.و همین بدعت باعث شد که در سالهای بعد تصفیه خودی و غیر خودی حلقه ای بشه و دامن هر دو جریان رو بگیره.تصفیه کادر ریز و درشت جریان مخالفت یه کنش اولیه،شرطی، غیر متمدنانه و نسنجیده بود که به دلیل عدم بلوغ سیاسی انقلاب و فقدان تجربه دموکراسی بواسطه اولین جریان متفاوت انقلاب به وجود اومد و بعدها به اندازه حذف سیاسی بزرگ شد.در کشاکش همین روند حمله احمدی به اصلاح طلبا،هاشمی،ناطق و محدودیت هایی که براشون ایجاد می کرد صورت گرفت.خصوصا بعد از حوادث 88 کمیت و کیفیت حملات رو در کنار جایگاه و شخصیت این افراد در نظر بگیر.به نظرت واکنش روحانی به دولت قبل به اندازه روندی که از سال 76 شکل گرفته و در سالهای اخیر به اندازه حذف سیاسی بزرگ شده و به اندازه حملاتی که دولت قبل به اصلاح طلبا،هاشمی،ناطق و ...داشت،بود؟به نظرت روند تصفیه و حذف و به قول تو کوبیدن تعدیل نشده و به حداقل واکنشی که یه دولت جدید با رویکرد متفاوت میتونه نسبت به دولت قبل از خودش داشته باشه نرسید؟در مورد اینکه روحانی میخواد یه کپی از احمدی باشه نِظِری ندارم.برای ثبت گوگل وبمستر یه جیمیل ساختم شاید اسمم تو پلاس باشه.

احمدی خودش برای ورود به قدرت مجبور به کار کردن با راستی‌ها شد، و صحبت‌هایی هم داره با این مضمون که ما اگه از ابتدا می‌خواستیم به اینا میدون ندیم اصلا کار دولت پیش نمیرفت اما کم‌کم در دولت دهم سعی کردیم خیلی باج ندیم.

ضرباتی که چپی‌ها خوردن از راستی‌ها بوده. احمدی هم با هر دو طیف -به خصوص در دوره دوم- در افتاد. یا بهتر بگم، اون‌ها باهاش در افتادن. چون از طرفی منافعشون مورد تهدید واقع شده بود، و از طرف دیگه به شدت رو به انحطاط رفته بودن: چپ‌ها سر ماجرای فتنه بی‌اعتبار شدن، و اصولگرانما‌ها با نمایش اصولگرایی واقعی توام با کارآمدی از سوی دولت. بگذریم از این که احمدی در عین حال یک اصلاح‌طلب هم بود: «داخل کشور مشکلات و نارضایتی کم نیست [...] هنر این دولت این بود که این انتقادات را در چارچوب نظام و ارزش‌ها و انقلاب مطرح کرد. این اعتقاد ماست که این انقلاب ظرفیت پاسخگویی به همه نیازهای مردم را دارد»

احمدی با راستی‌ها متحد نشد، شاید بهشون امتیاز داد تا بهش اجازه تحرک بدن. مخصوصا دوره اول: از پاسدارهای نشسته بر صندلی وزارت بگیر برو تا رجانیوزی‌هایی که مدیریت ارگان رسمی دولت رو داشتن و بعدا بیرون انداخته شدن. بعد از اون هم رجانیوزی‌ها و امثال فتاح‌ها عمار شدن. خیلی از حملات تند و کیهانی به اصلاحات از طرف این افراد بود وگرنه در مورد حلقه نزدیکان احمدی‌نژاد حتی می‌گفتن با اصلاحاتی‌ها بستن!
اما در مورد پیش‌کشیدن بحث فرزندان هاشمی و ناطق، داوری هم اخیرا چیزی با این مضمون گفته بود که در گذشته گاهی رویه درستی در نقد نداشتیم و این کارها اشتباه بوده و بعد هم از نقد گفتمانی صحبت کرده.

در مورد روحانی، به نظرم فهمیده که باید خودش رو در نسبت با احمدی تعریف کنه و به عبارتی غیر از اون رقیبی برای خودش نمی‌بینه. اصولا رجلی نیست! جناح راست فهمیده که با آمدن پدیده احمدی‌نژاد، حنای «اصولگرایی» دیگه از رنگ افتاده. و این رو در انتخابات هم دیدن. اشتباه نکنم خودت هم اون زمان به اقبال بالای مشایی اعتقاد داشتی(و من البته اون موقع این حرف برام مسخره بود و مشایی رو محاسبات عددی حساب نمی‌کردم). البته مشایی هویتش به عنوان «یک احمدی‌نژاد دیگه» تعریف میشه. هر چند، به مرور زمان و با روشن شدن ابعاد پروپاگاندا و اتحاد راست و چپ حکومتی برای اتهام‌افکنی و تهمت به دولت، مشایی
مشایی از صحنه قدرت بیرون رفت اما هنوز برگ برنده و سندی بر حقانیت جریان احمدی و تزویر سیستم حاکم هست. سیستمی که به گفته فائزه هاشمی در هیچ دوره‌ای با رهبر هم‌راستا نبوده و تنها احمدی‌نژاد این قاعده رو به هم زده.
جالبه، یک زمانی تو مشایی رو می‌خواستی، به دلیل نسبتش با ولی فقیه(البته برداشت خودت). و من امروز مشایی رو می‌خوام باز هم عمدتا به خاطر نسبتش با رهبر.
همه گروه ها و جریان های درون انقلاب وقتی صحیفه رو ورق میزنن به این نتیجه میرسن که هویتشون چیزی غیر از افکار امام نیست.مسئله ای هم نیست اما میشه ادعای گروهی رو که سابقه غیبت 11 روزه، و اندیشه ها و اعمال متعارض، بازداشت وابستگان و حامیان به دلیل معارضه و انحراف،رد صلاحیت شدن در انتخابات و ... رو داره حداقل نقد کرد.البته شخصا نقدی ندارم اگرچه با وجود این سابقه همچنان خودتون رو تفسیر صحیحی از صحیفه میدونید و دیگران رو ضد نظام و ولایت.اعتراض به حدود اختیارات رئیس جمهور اختلاف تاکتیکیه و نامه مجلس ششم خائنانه.من گفتم متاسفانه محکومید به فنا.یعنی اگر احمدی از برخی مسائل در گذشته اعلام برائت نکنه برای انتخابات دچار مشکل میشه و اگر اعلام برائت کنه خلا اعتقادی ایجاد میشه و ریزش به وجود میاد.من از کمیت آرا صحبت نکردم.حاکمیت مجموع امواجیه که بواسطه حقانیان به بخش های مختلف نظام ساطع میشه.اگر رئیس جمهور و رهبر رو فاکتور بگیریم،کی هستند این آقایانی که نه رئیس جمهور حریفشونه نه تحت نظر رهبرن.برای توجیه کردن هر مسئله ای یه دلیل می تراشیم.مثل دلایلی که برای توجیه یازده روز غیبت و ... تراشیده میشه.این دلایل نهایتا حکم خالی نبودن عریضه رو داره و هیچ تاثیری در جلب اعتماد نداره.اعتماد فقط با برائت جلب میشه و برائت یعنی اضمحلال.بحث تایید صلاحیته نه کمیت آرا.
پایداری در سال 84 ثابت کرد که قابلیت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری رو داره.در حال حاضر هم فعالیت های سازماندهی شده و قابل توجهی داره.از طرف دیگه تفسیر روحانی از اعتدال باعث شده که اصولگرایان از قرابت نسبی با رئیس جمهوری که هیچ هزینه ای بابتش نداده و نخواهند داد خشنود باشند، و اصلاح طلبان ناراضی.ناراضی به خاطر اینکه علی رغم هزینه ای که برای رئیس جمهور  شدن روحانی پرداخت کردن به اندازه اصولگرایان یا حتی کمتر مورد التفات قرار گرفتند.وزارت کشور دست اصولگرایانه،از انتخاب استاندارها و فرماندارها تا حد زیادی راضی نیستند.نارضایتی تو استانها زیاده.وزرا اکثرا از لحاظ سیاسی منفعل هستند.خبری از رفع حصر نیست.دولت برای گشایش اجتماعی و فرهنگی به اندازه کافی ایستادگی نمیکنه.روابط بین الملل محدود شده به مذاکرات هسته ای و ....من برای دور آتی حضور یک کاندیدا از جناح اصلاحات رو بعید نمی دونم.احتمالا روحانی هم پایداری و اصلاح طلبان رو دست کم نمیگیره.گول تنور نسبتا داغ رئیس جمهوری رو که تنها یک سال از اتمام دوران ریاست جمهوریش میگذره نخوریم.زمان آبستن حوادث جدیده.
شارولین رو فالو کردم
به نظرم از صفحه‌های انگشت‌شمار فارسی-عبری باشه

موفق باشین
راستی درباره‌ی کامنت مازیار

فراموش نکنین که حسن ِروحانی مخالف ِنظام نبوده و نیست، او وقتی نامزد انتخابات شد، مشاور(عضو مجمع تشخیص) و نماینده‌ی رهبری در شورای ِعالی امنیت ملی بود

مرتضی:
سلام...
نه! ایشون هم چنین ادعایی نکرد. روحانی چطور میتونه حتی ذره‌ای ناسازگاری یا نظامی داشته باشه که استاد و مرشدش« استوانه» و «مصلحت‌بین» اون نظامه؟ ;)
  • مجتبی قره باغی
  • به روزیم با مطلبی درباره ساپورت:

    خانم ها ساپورت را به خانه ببرید


    http://standpoint.ir/1393/06/17/%D8%B3%D8%A7%D9%BE%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AF
  • مجتبی قره باغی
  • بسیار بسیار عالی. درود بر شما دوست فرهیخته و خوشفکرم.
    مرتضی:
    سلام استاد ممنون از لطف شما!
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">