نقطه‌ی تامل

بی‌تامل زینهار از نقطه‌ی دل نگذری/ زین سواد اعظم اسرار غافل نگذری

نقطه‌ی تامل

بی‌تامل زینهار از نقطه‌ی دل نگذری/ زین سواد اعظم اسرار غافل نگذری

۲۷ مطلب با موضوع «ایران» ثبت شده است

و به هم می‌گفتند: سحر می‌داند، سحر!

دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۱۵ ب.ظ

اسفندیار مشایی



زیر بیدی بودیم.
برگی از شاخه بالای سرم چیدم، گفتم:
چشم را باز کنید ، آیتی بهتر از این می خواهید؟
می شنیدم که به هم می گفتند:
سحر میداند، سحر !

سر هر کوه رسولی دیدند
ابر انکار به دوش آوردند.


* * *

باد را نازل کردیم
تا کلاه از سرشان بردارد.

خانه هاشان پر داوودی بود؛
چشمشان را بستیم.

دستشان را نرساندیم به سر شاخه هوش.
جیبشان را پر عادت کردیم.
خوابشان را به صدای سفر آینه‌ها آشفتیم...


  - سهراب
  • مرتضی

دست دولت محمود و جریان انحرافی پاک پاک است

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۱۲ ب.ظ

احمدی‌نژاد و جریان انحرافی و فساد بانکی 3000 میلیاردی

وکیل مه‌آفرید امیرخسروی در گفتگو با خبرگزاری دولت(ایرنا):
  • شایعات، مه آفرید امیرخسروی را به برخی از دولتمردان قبلی گره زد

  • هیچ کدام از افراد کابینه دولت قبل در ارتباط با مه افرید محکومیت پیدا نکردند و تعاملات مجرمانه ای که صحبت آن بود اصلا تحقق خارجی پیدا نکرد

  • رسانه‌ها مدعی شدند دولت آقای احمدی‌نژاد 50 و نیم درصد فولاد خوزستان را به علت رانت به گروه آریا داده است در حالی که این مساله کاملا دروغ بود


غلامعلی ریاحی  وکیل  مه‌آفرید امیرخسروی متهم اصلی پرونده فساد بزرگ بانکی معروف به  فساد 3000 میلیاردی، در گفت و گویی مفصل با خبرنگار حوزه حقوقی و قضایی ایرنا به سئوالاتی در این ارتباط پاسخ داد. در ادامه گزیده‌ای از این گفتگو  که به تکذیب ارتباط این پرونده با اعضای دولت سابق پرداخته را می‌خوانید:


گفته می شود آقای مه آفرید امیرخسروی و گروه آریا به دلیل نوع ارتباطاتی که با دولت وقت و برخی مسئولان رده بالای آن داشته توانسته اند این اقدامات را انجام دهند. آیا این موضوع صحت دارد؟

در جریان این پرونده مکررا نام دولتمردان دولت گذشته در حد وزرا و رییس دفتر آقای احمدی نژاد و جریان انحرافی به میان آمد و در حکم نیز به وجود تعاملات مجرمانه بین جریان انحرافی و موکلم اشاره شده در حالی که مه افرید هرگز تحت این عنوان بازجویی نشده و هیچ مقام دولتی نیز توسط دادستانی تحت تعقیب قرار نگرفته است. در حکم صادره از سوی دادگاه آمده است که تعاملات مجرمانه ای بین اینها وجود داشته و در دست بررسی است ولی با وجود گذشت بیش از دو سال چنین اتفاقی نیفتاده است. 

در زمان رسیدگی به پرونده اخبار بسیار دروغی در این خصوص منتشر شد و برخی متهمان نیز در دادگاه ادعا کردند موکلم روابط و مناسبات ویژه ای با دولت قبل داشته و توسط برخی از مسئولان نیز این قضیه در دادگاه مطرح شد.

به عنوان مثال در پروژه دو طبقه ای کردن مسیر 120 کیلومتری رامسر تا نور در شمال کشور، همه شرکت ها در مناقصه شرکت کردند و قرار بود دولت به علت اینکه پول اجرای این پروژه را نداشت، هزینه ساخت آن را که دو هزار و 200 میلیارد تومان برآورد شده بود با 50 و نیم درصد سهام شرکت فولاد خوزستان تامین کند.

در این مورد مکاتباتی در سطح رسانه های خارجی نیز منتشر شد مبنی بر اینکه دولت آقای احمدی نژاد 50 و نیم درصد فولاد خوزستان را به علت رانت به گروه آریا داده است در حالی که این مساله کاملا دروغ بود زیرا بعد از شرکت در مناقصه، موکلم متوجه می شود 50 و نیم درصد سهام فولاد خوزستان با هزینه اجرای پروژه برابری نمی کند و به همین دلیل موکلم از قبول اجرای پروژه سر باز زد و این پروژه هیچ وقت اجرا نشد و سهام فولاد خوزستان نیز دو سال بعد به اشخاص دیگری واگذار شد اما این شایعات بوجود آمد که مه آفرید به علت روابط ویژه با دولت و دلتمردان سابق خصوصا رییس دفتر وقت رییس جمهور این کار را کرده است در حالی که اصل قضیه تحقق پیدا نکرد.

 

ماجرای دیدار مه آفرید با آقای مشایی در هتل لاله که در دادگاه نیز مطرح شد چه بود؟

به دلیل اینکه هتل لاله متعلق به سازمان گردشگری است، تمامی مناقصه های مربوط به معاونت راهبردی ریاست جمهوری در هتل لاله انجام می‌گیرد اما آقای ابوالفضل گلزاری مدیر عامل شرکت خط و ابنیه در جلسه رسیدگی، مطلب را به گونه ای بیان کرد که گویا این مناقصه به خاطر موکلم و گروه آریا در هتل لاله برگزار شده است در حالی که در آن جلسه پیمانکاران دیگری از جمله قرارگاه خاتم الانبیا نیز حضور داشتند و نهایتا چیزی که اتفاق نیفتاد باعث بدنامی شد.

مه آفرید امیرخسروی و وکیلش غلامعلی ریاحی در نهایت پروژه یاد شده توسط موکلم جنبه اجرایی نیافت و قیمت اجرای آن نیز که 50 و نیم درصد سهام فولاد خوستان بود واگذار نشد اما شایعات، مه آفرید امیرخسروی را به برخی از دولتمردان قبلی گره زد و این مرتبا در جریان دادگاه نیز تکرار می شد.

با این حال هیچ کدام از افراد کابینه دولت قبل در ارتباط با مه افرید محکومیت پیدا نکردند و تعاملات مجرمانه ای که صحبت آن بود اصلا تحقق خارجی پیدا نکرد و هیچ کس به علت رابطه خاص با مه افرید امیرخسروی در حد کابینه آقای احمدی نژاد محکومیت پیدا نکرد و تحت تعقیب قرار نگرفت و مساله مربوط به رانت خواری ناشی از واگذاری 50 و نیم درصد فولاد خوزستان نیز شایعه بود.

 

گفته می شود تشریفات واگذاری شرکت هایی که توسط سازمان خصوصی سازی به مه آفرید داده شده، رعایت نشده است؟

در هر چهار شرکتی که توسط سازمان خصوصی سازی به موکلم واگذار و فروخته شده، مقررات مزایده رعایت شده است. این شرکت ها زیان ده بودند به طوری که گروه ملی فولاد 700 میلیارد تومان بدهی داشت و شرکت خط و ابنیه نیز جزء شرکت های بود که به علت داشتن تعداد پرسنل زیاد کسی حاضر نبود آن را بخرد و در نهایت موکلم این شرکت را 135 میلیارد تومان خرید در حالی که پیشنهاد نفر دوم در حد 60 میلیارد تومان بود بنابراین رانت خواری شایعه بود.

لینک از وبلاگ آرمانشهر

  • مرتضی

فقر واقعی اینجاست...

شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۳:۴۷ ب.ظ
روزنامه‌های زنجیره‌ای و مطبوعات طیفی سیاسی وابسته به قدرت

روزنامه‌هایی از جنس «هیچ»

...هر روز صبح که به سرتیتر آنها نگاه می کنم همه یکی است فقط در بعضی ها واژه‌ای پس و پیش شده است ،با خود می‌گویم شاید راز آن در سرمقاله یا نوشته هائی مخفی شده در متن آن باشد با دقت آنها را موشکافی می کنم فقط بازی با واژه ها و دیگر هیچ ...

شاید جرأت نوشتن را ندارند و یا شاید موضوع همیشگی سانسور یا .... پس اهل قلم چه کنند ؟ روزنامه های حزبی مخصوص به یک طیف خاص آنچنان محیط مسمومی را به وجود آورده که به قول دکتر شریعتی فقر یعنی همین یعنی تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنام های برگشتی را خرد می کند . و ما امروز فقیر ترینیم . روزنامه ها را رایگان بر روی ورودی های ادارات دولتی می گذارند اما باز هم کسی به آنها نگاهی نمی‌اندازد روزنامه هائی از جنس هیچ از جنس فقر و اینک دکتر شریعتی عزیز! این فقر مال مردم نیست، مال روزنامه هائی هستند که حزبی نوشته می شوند و آنقدر خط قرمز دارند که متن 3صفحه ای تحلیل‌گری را به چند پاراگراف بی معنی تبدیل می کنند آری فقر ،همه جا سر می کشد ...

*این مطلب را در گوشه‌ای از یک وبلاگ متروکه یافتم خوشم آمد.

  • مرتضی

پیش شرط‌های روحانی برای تلویزیون

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۲۱ ب.ظ

وقتی دو ماه پیش رئیس جمهور برای -به قول معروف- ارائه گزارش صد روزه به تلویزیون آمد، تعجب کردم از آرایش سه به یک صحنه، البته این که این موضوع تا چه حد از طرف صدا و سیماست و چقدر به دفتر ریاست جمهوری مربوط می‌شود را نمی‌دانم، اما چنین چینشی بیش از این که منجر به افزایش چالش و پاسخگویی برای رئیس جمهور باشد، وجود نوعی فضای آمیخته با تکبر یا حس اقتدارنمایی را القا می‌کند. تعارف که نداریم، این که بگوییم تعدد مجری و کارشناس باعث چالشی‌تر شدن بحث می‌شود هیچ نسبتی با واقعیت ندارد. چرا که در عمل می‌بینم که چنین مقصودی تحقق نیافته و تنها صحنه را -به قول روحانی- پر می‌کند از یک لشکر مجری. که البته به لحاظ کنش‌گری و میزان تاثیر در صحنه، شاید نقششان خیلی با لوستر، یا حداکثر پرچم موجود در صحنه تفاوت نداشته باشد (شاید هم نمی‌تواند داشته باشد)

از بحث تعدد مجری که بگذریم، در گفتگوی قبلی رئیس جمهور در آنتن رسانه‌ی -باز هم به قول معروف- ملی، قرار بود یکی از سه مجری حاضر در استودیو، «عابدینی» باشد، که

  • مرتضی

این پول برای ملت است!

چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۲۰ ب.ظ
احمدی‌نژاد عدالت مبارزه با رانت ویژه‌خواری« می‌گویند اگر صد تومان به بنزین اضافه کردید ۵۰ تومان آن را به مردم و ۵۰ تومان را هم به افراد خاص بدهید. ما می‌گوییم اگر صد تومان بنزین را بالا بردیم و ۵۰ تومان به آنها دادیم ۵۰ تومان بقیه را از کجا جبران کنند؟ می‌گویند مردم ۵۰ درصد صرفه‌جویی کنند ، می‌گوییم این نشدنی است . در کدام اقتصاد یک باره ۵۰ درصد صرفه‌جویی شده است؟ ما به آنها پیشنهاد می‌دهیم که اگر صد تومان اضافه شد ۸۰ تومان را به مردم بدهیم آنها بیست درصد را صرفه‌جویی می‌کنند و دیدیم که در مرحله اول صرفه‌جویی کردند. 

شما می‌گویید آن ۵۰ درصد باقیمانده را به چه کسانی بدهیم؟ به عده‌ای خاص ؟ این رانت درست می‌کند . البته من می‌دانم علت چیست . می‌خواهند پول زیادی را در حسابی بگذارند بعد مرتباً سفارش بفرستند که به چه کسانی بدهید . آقای وزیر اگر پول را ندادی صدایت می‌زنیم و پدرت را در می‌آوریم . من می‌فهمم چگونه است . پرونده فردی را زیر بغلشان می‌گذارند پیش مدیر عامل بانک می‌روند که باید ۵۰۰ میلیارد تومان وام بدهی . می‌گویند استحقاقش را ندارد ، بدهکار است ، نمی‌شود . نمی‌شود ؟ پدرت را در می‌آوریم . مدیرعامل بانک را تهدید می‌کنند و به این جلسه و آن جلسه و به این کمیسیون و آن کمیته می‌کشانند و می‌خواهند یک پول بی‌صاحبی را از جیب ملت در بیاوریم و در حسابی بگذاریم ، فردا هر روز تهدید کنند و سفارش بفرستند که ده میلیارد به این بدهید و دو میلیارد به این و هشت میلیارد به این بدهید .

پاسخ ما این است که این پول برای ملت است . ما از جیب ملت می‌گیریم که عادلانه توزیع بکنیم! قرار بر این بود که آن شخصی که بیشتر مصرف می‌کند بیشتر بپردازد تا توده‌های مردم که متعادل مصرف می‌کنند از دولت یارانه بگیرند.»
  • مرتضی

ورود باسوادهای دانشگاهی به صحنه!

چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۳:۵۱ ب.ظ

امیرحسین مانیان(مسخرةالشّعرا) در وبلاگش نوشت:

مطلع شدیم رئیس جمهور کاملآ مردمی کشورمان، ما افراد فهمیده و دانشگاهی را، در دفاع از توافق پنو -ببخشید!، ژنو (امان از این دکمه های پ و ژ صفحه کلید که هیچوقت سر جای خودشون نیستند)- به مدد طلبیده اند؛ از این رو «ما» افراد باسواد فهمیده گزارشی از فعالیت های دانشگاهی خودمان را خدمتشان ارائه می نماییم؛ باشد که از سر تقصیراتمان بگذرند.


متن گزارش باسوادهای دانشگاهی

1- ضمن پوزش از جنابتان، که گلایه داشتید: «چرا شما دانشگاهیان از توافق ژنو دفاع نمی کنید؟؟»[1]، مختصری از شرح فعالیت چند ماهه خود را ارائه میدهیم تا سبب قصورمان در این امر مشخص شود.

2- اصولآ ما دانشگاهیان در هشت سال گذشته سیستممان را تهاجمی چیده بودیم و فقط حمله میکردیم!؛ آنقدر که یادمان رفت مربی عوض شده و حالا باید دربست دفاع کنیم!؛ به هر حال هر تغییر سیستمی برای اثرگذاری نیاز به زمان دارد. بقول استاد فروتن (مربی فوتبال): «شما فرض کن ما نخود و لوبیا و گوشت و سیب زمینی را در قابلمه بریزیم؛ برای آبگوشت شدن وقت لازم است»

3- باید یادآوری کنم تمام همّ و غمّ ما «دانشگاهیان اصیل!» در این مدت کوتاه به بحث جداسازی دردآور خواهران از برادرانشان گذشت!؛ و با تمام قوا مشغول پاکسازی عاملان این جنایت هولناک و جنایات مشابه از سطح دانشگاهها بودیم.

4- اینجانبان همه تلاش خود را بمنظور ترغیب دانشگاهیان در حمایت از توافق به کار گرفتیم؛ اما افسوس که در چند سال گذشته دانشگاه جولانگاه عده ای بیسواد مزدور شده بود، که هر چه آنها را ترغیب و تطمیع و تهدید و تحقیر و تعلیق و ته دیگ! کردیم هیچ اثر نکرد؛ بسکه آنها مزدور و ترسو و نان به نرخ روز خور بودند!؛البته بمنظور رفع این مشکل، و پر زور کردن سمبه جنابعالی در محیط دانشگاه تصمیم گرفتیم نیروهای اصیل دانشگاه را که در این مدت به بهانه های مختلف (همچون اغتشاش، تخریب و آتش زدن ساختمانهای دانشگاه، روابط فوق صمیمی استاد و دانشجو،  چاقو کشی، مصرف مخدر و مشروبات در خوابگاه و ...) فقط به دلیل آزادیخواهی شان از دانشگاه طرد شده بودند را به محیط پاک دانشگاه باز گردانیم. که بزودی ثمره آن را به ملت ستاره دوست ایران خواهیم چشاند!

5- فرموده اید: «چرا یک عده بی‌سواد که از بخش‌هایی خاص پول می‌گیرند باید حرف بزنند؟»[2] ؛ اگر منظور حضرتتان از بی‌سواد همان «لبو فروش و راننده تاکسی»[3] است، طبق تحقیقات مراکز علمی و دانشگاهی ما، لبوفروش ها بیشتر از بخش های خاصی از مرکز شهر خصوصآ اطراف سینماها و بازارها پول میگیرند؛ البته راننده های تاکسی از بخش های خاص بسیار متفاوتی پول می گیرند، که موجب شده روند تحقیقات علمی ما با کندی مواجه شود. 

اما اگر منظورتان همان بی‌سوادهایی است که در روزنامه ها و سایت ها و دانشگاه ها و نشست ها حرف میزنند؛ تا حالا میگفتیم اینها «درِ بیت المال» و «شیر نفت» در خبرگزاری و روزنامه شان باز می شود؛ حالا که کلید بیت المال و شیر نفت دست برو بچ خودمونه که!؛ پس دیگه چی بگیم؟!، آیا ما که هم باسوادیم و هم حرفای قشنگ میزنیم، نباید توقع اندک مساعدتی از بخش عام بیت المال که مال خودمان است داشته باشیم؟

6- لازم به تذکر است که آنقدر حضرتعالی در هر سخنرانی و نشست و برخاست و رفت وآمد فرمودید : «از ما انتقاد کنید؛ ما نقدپذیریم»، که کم کم ما هم داشت باورمان می شد و رویتان به دیوار ما هم میخواستیم وارد عرصه نقد توافق سرتاپا «برد- برد» ژنو (که هم عزت و آبروی دیرینمان را برد و هم صنعت هسته ای مان را برد و همه چیزمان را برد) شویم!، که خوشبختانه با سخنان امروزتان دوزاریمان دقیق افتاد که آن حرف ها ....-بگذریم؛

7- ما همین چند وقت پیش به همه دانشگاهها بخشنامه کردیم که از  توافق ژنو بعنوان «ناموس دولت تدبیر و امید» دفاع کنند؛ ولی هنوز دو سه روز نگذشته خبر رسید که به روح ایشان تجاوز شده؛ و ما سریع قضیه را ماست مالی کردیم که کسی صدایش را در نیاورَد.

8- علی رغم همه این توجیهات، از امروز که حضرتعالی ما باسوادان با فرهنگ را مورد خطاب قرار دادید و اصطلاحآ «دست روی نقطه حساس ما گذاشتید»، ما احساس تکلیف کرده، و بزودی دفاعیات متقن خویش را از توافق پنو منتشر خواهیم کرد. والسلام



1و2: سخنان رئیس جمهور در جمع دانشگاهیان 11/15 
3:  سخنان "سریع القلم" مشاور رئیس جمهور
4:  3تا بیشتر نبود؛ 4 نداشت!
  • مرتضی

تحقق عینی منشور حقوق شهروندی

سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۲، ۰۲:۴۹ ق.ظ
آذر ﻣﺎه 1392
ﻣﺘﻦ ﭘﯿﺶ ﻧﻮﯾﺲ ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ ﻣﻨﺸﻮر ﺣﻘﻮق ﺷﻬﺮوﻧﺪی - وﯾﺮاﯾﺶ 01:
ﮔﺎم اول- اﺻﻮل ﮐﻠﯽ، ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ و ﺧﻂ ﻣﺸﯽ دوﻟﺖ
ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﮐﺮاﻣﺖ و ارزش واﻻی اﻧﺴﺎن در ﺷﺮﯾﻌﺖ ﻣﺒﯿﻦ اﺳﻼم؛ ﻧﻈﺮ ﺟﺎﯾﮕﺎه رﻓﯿﻊ اﻧﺴﺎن ﮐﻪ در آﯾﻪ ﺷﺮﯾﻔﻪ 70 در ﺳﻮره ﻣﺒﺎرﮐﻪ اﺳﺮاء ﻣﻮرد ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ:«و ﻟَﻘَﺪ ﮐَﺮﱠﻣﻨﺎ ﺑﻨﯽآدم و ﺣﻤﻠْﻨﺎﻫﻢ ﻓﯽ اﻟْﺒﺮﱢ و اﻟْﺒﺤﺮِ و رزﻗْﻨﺎﻫﻢ ﻣﻦَ اﻟﻄﱠﯿﺒﺎت و ﻓَﻀﱠﻠْﻨﺎﻫﻢ ﻋﻠﻰ ﮐَﺜﯿﺮٍ ﻣﻤﻦْ ﺧَﻠَﻘْﻨﺎ ﺗَﻔْﻀﯿﻼً» «و ﺑﻪ راﺳﺘﻰ ﻣﺎ ﻓﺮزﻧﺪان آدم را ﮔﺮاﻣﻰ داﺷﺘﯿﻢ و آﻧﺎن را در ﺧﺸﮑﻰ و درﯾﺎ (ﺑﺮ ﻣﺮﮐﺐﻫﺎ) ﺑﺮ ﻧﺸﺎﻧﺪﯾﻢ، و از ﭼﯿﺰﻫﺎى ﭘﺎﮐﯿﺰه ﺑﻪ اﯾﺸﺎن روزى دادﯾﻢ، و آﻧﻬﺎ را ﺑﺮ ﺑﺴﯿﺎرى از آﻓﺮﯾﺪهﻫﺎى ﺧﻮد ﺑﺮﺗﺮى آﺷﮑﺎر دادﯾﻢ
[...]
2-1. اﯾﻦ ﻣﻨﺸﻮر ﺑﺎ ﻫﺪف ﺗﺠﻤﯿﻊ، ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و ﺑﯿﺎن ﺣﻘﻮق ﺷﻬﺮوﻧﺪی ﺗﻨﻈﯿﻢ ﺷﺪه و ﻣﻔﺎد آن ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﺳﺎزﮔﺎر و ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ و ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﻗﻮاﻧﯿﻦ و ﻣﻘﺮرات ﺗﻔﺴﯿﺮ و اﺟﺮا ﺷﻮد؛ ﺑﻪ ﻧﺤﻮی ﮐﻪ ﻫﯿﭻﯾﮏ از ﺣﻘﻮق ﺷﻬﺮوﻧﺪی ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و اﺣﺼﺎء ﺷﺪة دﯾﮕﺮ را ﻣﺤﺪود ﻧﺴﺎزد؛ و ﮐﺮاﻣﺖ و ﻣﻨﺰﻟﺖ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻫﻤﻮاره در ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﺳﻄﺢ ﻣﻤﮑﻦ ﻣﻮرد اﺣﺘﺮام و ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻗﺮار ﮔﯿﺮد
[...]
35-3. اداره ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ و رﻋﺎﯾﺖ آن از ﺳﻮی ﻣﻘﺎﻣﺎت اداری و اﺟﺮاﯾﯽ در راﺳﺘﺎی ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ ﮐﺮدن ﺗﺼﻤﯿﻤﺎت اداری، رﻋﺎﯾﺖ اﻟﺰاﻣﺎت ﺣﮑﻤﺮاﻧﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ، ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﮐﺮاﻣﺖ ﺷﺨﺼﯽ...
[...]
73-3. ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﻣﺪدﺟﻮﯾﺎن و ﮔﺮوهﻫﺎی آﺳﯿﺐﭘﺬﯾﺮ و ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪ ﺳﺎزی آﻧﻬﺎ و اﯾﺠﺎد اﻣﯿﺪ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﯽ و ﻧﺸﺎط ﺑﺮای آﻧﻬﺎ و ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻧﯿﺎزﻫﺎی اﺳﺎﺳﯽ آﻧﺎن و اﻋﻤﺎل ﺳﯿﺎﺳﺘﻬﺎیﺣﻤﺎﯾﺘﯽ، ﺟﺒﺮاﻧﯽ و ﺗﺎﻣﯿﻨﯽ ﺑﺮای اﯾﻦ اﻗﺸﺎر در ﻋﯿﻦ ﺣﻔﻆ ﻋﺰت و ﮐﺮاﻣﺖ اﯾﺸﺎن از ﺣﻘﻮق آﻧﺎن اﺳﺖ..
[...]
.....عزت... کرامت... عزت..... کرامت کرامت....... کرامت انسان ....احترام ...جایگاه... شهروند.. حقوق... محترم.............. ..................

بهمن ﻣﺎه 1392




برچسب‌ها : عزت، افتخار، اقتصاد غیرصدقه‌ای و غیرسیب‌زمینی‌محور، فستیوال کرامت انسانی ، و کرّمنا بنی آدم
  • مرتضی

بهار یعنی اعتدال، یعنی تسامح

شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۱۳ ق.ظ
مدعیان اسلام راستین، که همه را در کج راهه می‌بینند و خود را در صراط مستقیم، از همان هشت سال پیش تلاش کردند تا احمدی‌نژاد را مجبور کنند در مسیر منحط خودشان حرکت کند. اما احمدی‌نژاد با آن‌ها فرق داشت! پس کاری کردند که نتواند آن طور که می‌خواهد تسامح را در عین حفظ «اصول» به جامعه برگرداند. نتیجه آن شد که فرصت‌طلبان در غیاب نماینده‌ی دولت مهر، با شعار اعتدال -همان اعتدالی که خوداصول‌پنداران ناکامش گذاشتند- طیف خودخواه و بی‌منطق اصولگرا را پشت سر گذاشتند. دولت بهار در مطلبی به قلم محمد حسین جوادی، با عنوان «آن مرد که احترام میگذاشت رفته است»، به یکی از مصادیق تساهل و تسامح در دولت احمدی‌نژاد پرداخته:

هفته پیش خبر درگذشت ناصر میناچی از مبارزین پیش از انقلاب که در دسته بندی های سیاسی در طیف ملی - مذهبی جای میگرفت ، در رسانه ها منتشر شد . فوت او ، مانند فوت سایر شخصیت های سیاسی ، حاشیه هایی را به همراه داشت . حاشیه هایی که گاه در مراسم تدفین و گاه در مراسم ترحیم رخ می دهد . مانند حضور چهره هایی که مدت هاست جلوی دوربین ها حاضر نشده اند . و یا حضور شخصیت هایی با فار های سیاسی متفاوت در کنار یکدیگر برای عرض تسلیت به بازماندگان . اما در مورد مرحوم میناچی ، ماجرا چیز دیگری بود .
آن مرحوم سال 83 ، طی نامه ای به شهردار وقت تهران یعنی دکتر احمدی نژاد ، خواست موافقت کند پیکرش پس از مرگ در حیاط حسینیه ارشاد به خاک سپرده شود و دکتر احمدی نژاد نیز در پاسخ نوشت: « با آرزوی عاقبت به خیری برای همه این موضوع بلامانع است.» بر همین اساس وصیت جدید خود را تنظیم کرد .
مرحوم میناچی از موسسین اصلی حسینیه ارشاد بود و من باب همین علاقه ، وصیت کرد که پیکرش در حسینیه ارشاد دفن شود .
اما به دلیل مخالفت شهرداری منطقه 3 و همچنین پاره ای از مسائل ، پیکر وی به قم منتقل شد و در آنجا دفن گردید !
با مقایسه ای میان سیره رفتاری امام راحل ، مقام معظم رهبری و دکتر احمدی نژاد ، به تفاوت های اساسی میان شیوه این افراد با مدعیان اصولگرایی و ولایتمداری پی می بریم .
شیوه برخورد امام راحل با مرحوم آیت الله شریعتمداری ، همچنین پیام تسلیت رهبری ، در پی فوت مرحوم آیت الله منتظری و سفارش ایشان مبنی بر دفن مرحوم منتظری در حرم حضرت معصومه س گویای همین مدعاست .
این که دکتر احمدی نژاد با همسر دکتر فاطمی دیدار می کند ، یا وقتی در پی در گذشت پدر زهرا رهنورد به بازدید همکار قدیمی خود ، دکتر نقره کار می رود و یا در قامت شهردار تهران ، احترام مردی چون میناچی را در خور شان او حفظ می کند، ابدا و اصلا به معنای تایید تفکرات این افراد یا قرابت سیاسی دکتر احمدی نژاد با افراد نامبرده نیست. بلکه صرفا احترامی است به بزرگان این مرز و بوم که با هر اندیشه و تفکر سیاسی ، به هرحال خدماتی را ارائه داشته اند .
بر خلاف این شیوه ، ما شیوه برخورد اصولگرایان و مدعیان ولایتمداری را می بینیم ، که وقتی فرد یا گروهی ، کوچکترین زاویه و اختلافی با تفکرات آن ها داشته باشد ، نه تنها انواع و اقسام برچسب ها اعم از منحرف و جاسوس و ... به او می زنند ، بلکه حتی بعد از مرگ هم وی را رها نمی کنند !
  • مرتضی

از شطحیات انحرافیون

سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۴:۳۵ ب.ظ
سروده‌ی عمیق و بسیار زیبایی از یگانه. در چند بیت کوتاه تصویری روشن از جامعه‌ی ما و کژراهه‌ای که رفتیم ارائه داده! (زَیّد الله اِنْحِرافُه)

هر جزوه ای نوشتند ما با شتاب خواندیم
هر خطی از خطا بود ما با عذاب خواندیم

با تشنگی کنار این چشمه کار کردیم
آن سوی تر نرفتیم، آن را سراب خواندیم

اشعار شاعران را با اضطراب و تشویش
در زیر دوش حمام یا مستراب خواندیم

از بخت تیره ی ما رنگ سیاه ماتم

مرسوم گشت و ما نیز آن را حجاب خواندیم

شیخان بی سواد مغرور مدعی را

یار امام و رکن این انقلاب خواندیم

خدمتگزار خود را خواندیم انحرافی

آن شیخ فتنه گر را عالیجناب خواندیم

می آید آن یگانه دنیا شود بهاران

این وعده ی خدا را ما در کتاب خواندیم

  • مرتضی

انحراف از شیطان

جمعه, ۴ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۲۲ ب.ظ
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که ز عصر خود فراتر باشد
(شفیعی کدکنی)


* * *

گه منحرف و باب و بهایی باشد
گه جن‌زده و ضد ولایی باشد
چون سرور خود بنالد از تنهایی
مردی که مذاب عشق مهدی باشد
  • مرتضی