«شیفتهی طرز فکر آدم ها نشوید، آدم ها زیبا فکر میکنند؛ زیبا حرف میزنند؛ اما زیبا زندگی نمیکنند...»
--رومن پولانسکی
گاهی حرفهایی هست که میخواهی با دیگران در میان بگذاری. وب برای این کار تریبون خوبی به نظر میرسد. و اینکه خیلیها میتواندن از افکار بلند تو! مطلع شوند وسوسهانگیزست. البته در این دریای بیکران دادههای سرگردان، حرکتی مثل نوشتن یک وبلاگ چیزی شبیه بالزدن یه پروانه در یک دشت پهناور است. نه به چشم میآید و نه به نظر میرسد که تاثیری بر دنیا داشته باشد. اما کسی چه میداند! از نظر تئوری امکان دارد چیزی به کوچکی حرکت بالهای یک پروانه در برزیل، در نهایت منجر به طوفانی عظیم در تگزاس شود، طبق نظریهی آشوب.
"یه روزی... یه جایی... یه جوری... یه کسی... یه چیزی... صبر داشته باش..."
...
اینجا انتظار نداشته باشید به دانشتان چیزی افزوده بشود. بعضی از مطالبی که مینویسم دربارهی مسائل روزانه و اظهرمنالشمس هستند. موضوعاتی بعضا خیلی خیلی بدیهی، که البته برای شخص من اهمیت دارد. چون اینجا یک «وبلاگ» است با تمام مقضیات آن.
این وجیزهها، حاصل تاملات و تالمات گاه و بیگاه یک ذهن سطحیگراست، که ادعای بیزاری از کوتهاندیشی و سطحیگرایی دارد.
نوشتهها موضوعاتی مختلف دارند. تنها رشتهای که مطالب را به هم پیوند میزند افکار و ذهنیات نویسنده است.
نقل قولهایی خواندنی
جملهای از مارتین هایدگر خواندم که به دلیل تناسبی که با عنوان وبلاگ دارد بد ندیدم به اینجا اضافه کنم:
« قابل تاملترین امر در زمانهی تاملبرانگیز ما آن است که ما هنوز فکر نمیکنیم. »
نقل قولی بس زیبا از آقای -به قول دوستان- استاد، که براستی باید «نصبالعین» کرد:
« راستش نمیدانم گویا اگر عده ای ننویسند و نگویند ، تنگی نفس می گیرند...
نمیدانم شاید هم تقصیر قلم هاست که خوش دستند و شاید اگر به جای چوب "افرا"، از "کاکتوس" در ساخت قلم و مداد بهره میبردند این مشکلات را نمیداشتیم. و حتی چه بسا اگر فتوایی صادر می شد مبنی بر "غسل مس کیبورد" یحتمل افاضهگویان و اضافهنویسان قِلّت مییافتند...»