نقطه‌ی تامل

بی‌تامل زینهار از نقطه‌ی دل نگذری/ زین سواد اعظم اسرار غافل نگذری

نقطه‌ی تامل

بی‌تامل زینهار از نقطه‌ی دل نگذری/ زین سواد اعظم اسرار غافل نگذری

۸ مطلب با موضوع «ایران :: عدالتخواهان» ثبت شده است

و به هم می‌گفتند: سحر می‌داند، سحر!

دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۱۵ ب.ظ

اسفندیار مشایی



زیر بیدی بودیم.
برگی از شاخه بالای سرم چیدم، گفتم:
چشم را باز کنید ، آیتی بهتر از این می خواهید؟
می شنیدم که به هم می گفتند:
سحر میداند، سحر !

سر هر کوه رسولی دیدند
ابر انکار به دوش آوردند.


* * *

باد را نازل کردیم
تا کلاه از سرشان بردارد.

خانه هاشان پر داوودی بود؛
چشمشان را بستیم.

دستشان را نرساندیم به سر شاخه هوش.
جیبشان را پر عادت کردیم.
خوابشان را به صدای سفر آینه‌ها آشفتیم...


  - سهراب
  • مرتضی

دست دولت محمود و جریان انحرافی پاک پاک است

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۱۲ ب.ظ

احمدی‌نژاد و جریان انحرافی و فساد بانکی 3000 میلیاردی

وکیل مه‌آفرید امیرخسروی در گفتگو با خبرگزاری دولت(ایرنا):
  • شایعات، مه آفرید امیرخسروی را به برخی از دولتمردان قبلی گره زد

  • هیچ کدام از افراد کابینه دولت قبل در ارتباط با مه افرید محکومیت پیدا نکردند و تعاملات مجرمانه ای که صحبت آن بود اصلا تحقق خارجی پیدا نکرد

  • رسانه‌ها مدعی شدند دولت آقای احمدی‌نژاد 50 و نیم درصد فولاد خوزستان را به علت رانت به گروه آریا داده است در حالی که این مساله کاملا دروغ بود


غلامعلی ریاحی  وکیل  مه‌آفرید امیرخسروی متهم اصلی پرونده فساد بزرگ بانکی معروف به  فساد 3000 میلیاردی، در گفت و گویی مفصل با خبرنگار حوزه حقوقی و قضایی ایرنا به سئوالاتی در این ارتباط پاسخ داد. در ادامه گزیده‌ای از این گفتگو  که به تکذیب ارتباط این پرونده با اعضای دولت سابق پرداخته را می‌خوانید:


گفته می شود آقای مه آفرید امیرخسروی و گروه آریا به دلیل نوع ارتباطاتی که با دولت وقت و برخی مسئولان رده بالای آن داشته توانسته اند این اقدامات را انجام دهند. آیا این موضوع صحت دارد؟

در جریان این پرونده مکررا نام دولتمردان دولت گذشته در حد وزرا و رییس دفتر آقای احمدی نژاد و جریان انحرافی به میان آمد و در حکم نیز به وجود تعاملات مجرمانه بین جریان انحرافی و موکلم اشاره شده در حالی که مه افرید هرگز تحت این عنوان بازجویی نشده و هیچ مقام دولتی نیز توسط دادستانی تحت تعقیب قرار نگرفته است. در حکم صادره از سوی دادگاه آمده است که تعاملات مجرمانه ای بین اینها وجود داشته و در دست بررسی است ولی با وجود گذشت بیش از دو سال چنین اتفاقی نیفتاده است. 

در زمان رسیدگی به پرونده اخبار بسیار دروغی در این خصوص منتشر شد و برخی متهمان نیز در دادگاه ادعا کردند موکلم روابط و مناسبات ویژه ای با دولت قبل داشته و توسط برخی از مسئولان نیز این قضیه در دادگاه مطرح شد.

به عنوان مثال در پروژه دو طبقه ای کردن مسیر 120 کیلومتری رامسر تا نور در شمال کشور، همه شرکت ها در مناقصه شرکت کردند و قرار بود دولت به علت اینکه پول اجرای این پروژه را نداشت، هزینه ساخت آن را که دو هزار و 200 میلیارد تومان برآورد شده بود با 50 و نیم درصد سهام شرکت فولاد خوزستان تامین کند.

در این مورد مکاتباتی در سطح رسانه های خارجی نیز منتشر شد مبنی بر اینکه دولت آقای احمدی نژاد 50 و نیم درصد فولاد خوزستان را به علت رانت به گروه آریا داده است در حالی که این مساله کاملا دروغ بود زیرا بعد از شرکت در مناقصه، موکلم متوجه می شود 50 و نیم درصد سهام فولاد خوزستان با هزینه اجرای پروژه برابری نمی کند و به همین دلیل موکلم از قبول اجرای پروژه سر باز زد و این پروژه هیچ وقت اجرا نشد و سهام فولاد خوزستان نیز دو سال بعد به اشخاص دیگری واگذار شد اما این شایعات بوجود آمد که مه آفرید به علت روابط ویژه با دولت و دلتمردان سابق خصوصا رییس دفتر وقت رییس جمهور این کار را کرده است در حالی که اصل قضیه تحقق پیدا نکرد.

 

ماجرای دیدار مه آفرید با آقای مشایی در هتل لاله که در دادگاه نیز مطرح شد چه بود؟

به دلیل اینکه هتل لاله متعلق به سازمان گردشگری است، تمامی مناقصه های مربوط به معاونت راهبردی ریاست جمهوری در هتل لاله انجام می‌گیرد اما آقای ابوالفضل گلزاری مدیر عامل شرکت خط و ابنیه در جلسه رسیدگی، مطلب را به گونه ای بیان کرد که گویا این مناقصه به خاطر موکلم و گروه آریا در هتل لاله برگزار شده است در حالی که در آن جلسه پیمانکاران دیگری از جمله قرارگاه خاتم الانبیا نیز حضور داشتند و نهایتا چیزی که اتفاق نیفتاد باعث بدنامی شد.

مه آفرید امیرخسروی و وکیلش غلامعلی ریاحی در نهایت پروژه یاد شده توسط موکلم جنبه اجرایی نیافت و قیمت اجرای آن نیز که 50 و نیم درصد سهام فولاد خوستان بود واگذار نشد اما شایعات، مه آفرید امیرخسروی را به برخی از دولتمردان قبلی گره زد و این مرتبا در جریان دادگاه نیز تکرار می شد.

با این حال هیچ کدام از افراد کابینه دولت قبل در ارتباط با مه افرید محکومیت پیدا نکردند و تعاملات مجرمانه ای که صحبت آن بود اصلا تحقق خارجی پیدا نکرد و هیچ کس به علت رابطه خاص با مه افرید امیرخسروی در حد کابینه آقای احمدی نژاد محکومیت پیدا نکرد و تحت تعقیب قرار نگرفت و مساله مربوط به رانت خواری ناشی از واگذاری 50 و نیم درصد فولاد خوزستان نیز شایعه بود.

 

گفته می شود تشریفات واگذاری شرکت هایی که توسط سازمان خصوصی سازی به مه آفرید داده شده، رعایت نشده است؟

در هر چهار شرکتی که توسط سازمان خصوصی سازی به موکلم واگذار و فروخته شده، مقررات مزایده رعایت شده است. این شرکت ها زیان ده بودند به طوری که گروه ملی فولاد 700 میلیارد تومان بدهی داشت و شرکت خط و ابنیه نیز جزء شرکت های بود که به علت داشتن تعداد پرسنل زیاد کسی حاضر نبود آن را بخرد و در نهایت موکلم این شرکت را 135 میلیارد تومان خرید در حالی که پیشنهاد نفر دوم در حد 60 میلیارد تومان بود بنابراین رانت خواری شایعه بود.

لینک از وبلاگ آرمانشهر

  • مرتضی

این پول برای ملت است!

چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۲۰ ب.ظ
احمدی‌نژاد عدالت مبارزه با رانت ویژه‌خواری« می‌گویند اگر صد تومان به بنزین اضافه کردید ۵۰ تومان آن را به مردم و ۵۰ تومان را هم به افراد خاص بدهید. ما می‌گوییم اگر صد تومان بنزین را بالا بردیم و ۵۰ تومان به آنها دادیم ۵۰ تومان بقیه را از کجا جبران کنند؟ می‌گویند مردم ۵۰ درصد صرفه‌جویی کنند ، می‌گوییم این نشدنی است . در کدام اقتصاد یک باره ۵۰ درصد صرفه‌جویی شده است؟ ما به آنها پیشنهاد می‌دهیم که اگر صد تومان اضافه شد ۸۰ تومان را به مردم بدهیم آنها بیست درصد را صرفه‌جویی می‌کنند و دیدیم که در مرحله اول صرفه‌جویی کردند. 

شما می‌گویید آن ۵۰ درصد باقیمانده را به چه کسانی بدهیم؟ به عده‌ای خاص ؟ این رانت درست می‌کند . البته من می‌دانم علت چیست . می‌خواهند پول زیادی را در حسابی بگذارند بعد مرتباً سفارش بفرستند که به چه کسانی بدهید . آقای وزیر اگر پول را ندادی صدایت می‌زنیم و پدرت را در می‌آوریم . من می‌فهمم چگونه است . پرونده فردی را زیر بغلشان می‌گذارند پیش مدیر عامل بانک می‌روند که باید ۵۰۰ میلیارد تومان وام بدهی . می‌گویند استحقاقش را ندارد ، بدهکار است ، نمی‌شود . نمی‌شود ؟ پدرت را در می‌آوریم . مدیرعامل بانک را تهدید می‌کنند و به این جلسه و آن جلسه و به این کمیسیون و آن کمیته می‌کشانند و می‌خواهند یک پول بی‌صاحبی را از جیب ملت در بیاوریم و در حسابی بگذاریم ، فردا هر روز تهدید کنند و سفارش بفرستند که ده میلیارد به این بدهید و دو میلیارد به این و هشت میلیارد به این بدهید .

پاسخ ما این است که این پول برای ملت است . ما از جیب ملت می‌گیریم که عادلانه توزیع بکنیم! قرار بر این بود که آن شخصی که بیشتر مصرف می‌کند بیشتر بپردازد تا توده‌های مردم که متعادل مصرف می‌کنند از دولت یارانه بگیرند.»
  • مرتضی

از شطحیات انحرافیون

سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۴:۳۵ ب.ظ
سروده‌ی عمیق و بسیار زیبایی از یگانه. در چند بیت کوتاه تصویری روشن از جامعه‌ی ما و کژراهه‌ای که رفتیم ارائه داده! (زَیّد الله اِنْحِرافُه)

هر جزوه ای نوشتند ما با شتاب خواندیم
هر خطی از خطا بود ما با عذاب خواندیم

با تشنگی کنار این چشمه کار کردیم
آن سوی تر نرفتیم، آن را سراب خواندیم

اشعار شاعران را با اضطراب و تشویش
در زیر دوش حمام یا مستراب خواندیم

از بخت تیره ی ما رنگ سیاه ماتم

مرسوم گشت و ما نیز آن را حجاب خواندیم

شیخان بی سواد مغرور مدعی را

یار امام و رکن این انقلاب خواندیم

خدمتگزار خود را خواندیم انحرافی

آن شیخ فتنه گر را عالیجناب خواندیم

می آید آن یگانه دنیا شود بهاران

این وعده ی خدا را ما در کتاب خواندیم

  • مرتضی

انحراف از شیطان

جمعه, ۴ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۲۲ ب.ظ
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که ز عصر خود فراتر باشد
(شفیعی کدکنی)


* * *

گه منحرف و باب و بهایی باشد
گه جن‌زده و ضد ولایی باشد
چون سرور خود بنالد از تنهایی
مردی که مذاب عشق مهدی باشد
  • مرتضی

نظر مشایی در مورد میلیاردر معروف

سه شنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۳۷ ق.ظ

دولت بهار مطلبی از دکتر عبدالرضا داوری منتشر کرده که به لحاظ اهمیتش بازنشر می‌کنم:

اوائل مرداد ۹۲ و در روزهای پایانی دولت دهم مجوز انتشار یک نشریه اقتصادی را از هیئت نظارت بر مطبوعات دریافت کردم. همان روز پس از تماس تلفنی جناب دکتر محمدزاده معاون مطبوعاتی وقت و اعلام خبر صدور مجوز، در جلسه ای خدمت جناب مهندس مشایی بودم و از ایشان در مورد خط مشی نشریه ام سوالاتی داشتم. در پایان گفت ‪و ‬ گو چون تصور می کردم آقای بابک زنجانی ارتباط خوبی با دولتمردان دولت دهم دارد، به جناب مهندس مشایی گفتم : آقای بابک زنجانی اخیرا در حوزه های فرهنگی و اجتماعی از جمله حمایت از فوتبال و سینما اسپانسرینگ باشگاه راه آهن و ساخت فیلم سینمایی مثل هیچ کس سرمایه گذاری کرده است آیا در همین راستا می شود بر حمایتهای آقای بابک زنجانی در مسیر انتشار نشریه حساب کرد یا نه ؟
آقای مهندس مشایی بلافاصله گفتند :«ما هیچ شناختی از عقبه فکری و ارتباطات داخلی و خارجی آقای بابک زنجانی نداریم و ارتباط او با نهادهای زیرمجموعه دولت ، نظیر بانک مرکزی ، وزارت نفت و سازمان تامین اجتماعی صرفا محدود به دور زدن تحریم ها و تسهیل انتقال منابع حاصل از فروش نفت به داخل است که آنهم با تاییدیه و نظارت وزارت اطلاعات صورت میگیرد ، ضمن اینکه اخبار و گمانه زنی هایی هم از ارتباط او با … دریافت کرده ایم . بنابراین برقراری ارتباط با وی برای انتشار نشریه به مصلحت شما نیست و ممکن است در آینده برایتان ایجاد حاشیه و هزینه کند.»

بابک زنجانی احمدی‌نژاد جریان انحرافی

امروز که فضای روانی ایجاد شده درباره عملکرد آقای بابک زنجانی را رصد میکنم ، باید به سهم خود از تیزبینی و راهنمایی جناب مهندس مشایی سپاسگزاری نمایم. ضمنا چند هفته قبل هم یکی از دوستان موثق ، در مورد موضع حامیان آقای احمدی نژاد پیرامون بازداشت آقای بابک زنجانی از جناب مهندس مشایی سوال کرده بود که ایشان در پاسخ گفته بودند : «حامیان آقای احمدی نژاد اصلا نباید موضع حمایتی در قبال آقای بابک زنجانی اتخاذ کنند و صرفا باید منتظر رسیدگی دقیق قانونی به پرونده وی باشند که اگر تخلفی هم از سوی آقای بابک زنجانی صورت گرفته در چارچوب ضوابط حقوقی و قانونی و به دور از حب و بغضهای سیاسی مورد رسیدگی و برخورد قانونی قرار گیرد.»


پ‌ن: دفتر مهندس مشایی هم هرگونه ارتباط بین ایشان و بابک زنجانی را به شدت تکذیب کرده و  این اتهام بی‌اساس که از سوی یکی از نمایندگان مجلس مطرح شده را قابل پیگیری قانونی عنوان کرد.

  • مرتضی

تقلای مذبوحانه اهل باطل

دوشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۸:۵۴ ق.ظ

دوستان با اشاره به یکی از سخنان مهندس مشایی مطالبی نوشته بودند درباره این مطلب که ماجرای این روزهای ما، حکایت شیطان است که بدون آن که بخواهد، در جریان مشیت الهی حرکت می‌کند و خواه و ناخواه مسیری را طی می‌کند که به خودی خود «فرجام» خوشی دارد.

هر چند شیطان بتواند در یک بازه‌ی کوتاه به پیروزی نسبی برسد، وقتی از بالا به «کل تصویر» می‌نگریم، می‌بینیم چیزی به جز حکمت الهی دیده نمی‌شود، طوری که تمام دشمنی‌های شیطان را در خود هضم می‌کند. «سنت‌های الهی» چیزی نیست که بشود از آن راه گریزی یافت یا خود را از مستثنی کرد. و شیطان نیز با تجربه‌ی هزاران ساله این را بهتر از ما انسان‌ها می‌داند، اما به هر حال ناچار است برای بازی در این زمین، در چارچوب قوانین «تکوینی» آن عمل کند. بازی‌ای که به خاطر ماهیت قوانین حاکم بر آن، او از همان ابتدا محکوم به شکست در آن بوده است.

مثل یک ماده شیمیایی که تنها تحت شرایط خاص محیطی و آن هم تنها برای مدت زمانی محدود پایداری داشته و خود به خود مزمهل می‌شود. همچنان که آفریدگار و سازنده‌ی هستی، به حالت تاکید فرموده: «انّ الباطلَ کانَ زَهوقا». البته این تا زمانیست که عدالت‌خواهان در راستای مقدمه‌ی این آیه شریفه قرار بگیرند و پیوسته بر مدار حق و راستی بگردند، چون خاصیت حق اینست که ظهور و بروز نموده و حتی از لابلای ابرهای تیره‌ی تاریخ نیز نورافشانی می‌کند.

این روزها با خود فکر می‌کردم که این جریان پیروز در انتخابات، بعد از آن که به واسطه‌ی همه اتهامات بی‌اساس و تخریب‌‌های ناجوانمردانه در حق عدالت‌خواهان، موفق شد به قدرت برگردد، چه دلیلی برای ادامه این تبلیغات منفی و پیگیری همان مشی فریبکارانه دارد؟ هشت سال از هیچ برنامه‌ریزی و تلاشی فروگذار نکرد، و بی‌اخلاقی را در زمان انتخابات به نقطه‌ی اوج رساند، اما پس از نشستن بر مصدر قدرت، آیا باز هم توجیهی برای این همه سیاه‌نمایی از «آن‌ها که دیگر رفته‌اند» وجود دارد؟ چه نیازیست که در این برهه زمانی با نقابی اخلاق‌گرایانه تمام مسائل اخلاقی را زیر پا بگذارند...

البته از منظر سیاسی جواب‌های زیادی برای این سوال وجود دارد که از جمله آن می‌توان به تلاش برای نابودی کامل رقیب، و همچنین مصادره افکار عمومی به نفع خود جهت انحراف از انتقادات اشاره کرد. اگر چه تمام این تحلیل‌ها در جای خود منطقی و قابل بررسی هستند، اما از آنجا که در اینجا با یک دوقطبی «سیاسی صِرف» مواجه نیستیم، لازم است با نگاهی عمیق‌تر و از زاویه‌ای دیگر نیز این موضوع را بررسی کنیم.

با توجه به مقدمه‌ای که در ابتدای مطلب بیان شد، مطالعه این رفتار به طور ناخودآگاه ما را متوجه مشابهت زیاد آن با رفتار جریان ابلیس در طول تاریخ می‌اندازد.

البته منظور این نیست که قصدی برای هم‌ردیف دانستن بعضی جریانات سیاسی با شیطان در میان باشد، و هدف این مطلب هم این نیست، اما به هر حال واقعیت این است که انسان‌ها چه بخواهند یا نه، در نتیجه‌ی مشی و منش خود، سرانجام در یکی از دو جریان خیر و شر، حق و باطل قرار می‌گیرند. هر چند در این عالم ارقام حق و باطل به هم ممزوجند و غالبا هیچ یک به صورت خالص و ناب یافت نمی‌شود، اما در نهایت، راهی بین این دو  وجود ندارد و افراد و گروه‌ها با توجه به نوع رفتار و کردار، در یکی از این دو گروه قرار می‌گیرند. و از این رو لازم است روی این مطلب تاملی صورت گیرد تا هم برای عده‌ای هشدار و تلنگری دلسوزانه باشد و هم امیدی برای حق‌طلبان مومن به حکمت الهی.

مطالبی که در ادامه می‌اید برگرفته از کتاب «کابالا و پایان تاریخش» نوشته‌ی آیت‌الله سیدمرتضی رضوی۱ است. نویسنده در این کتاب۲ سعی دارد همه‌ی راهکارهای شیطان و مصادیق فریب و گمراه ساختن انسان در طول دوران‌ها را -به ظاهر حوادثی پراکنده و نامتمرکز بوده‌اند- در جریانی واحد که تحت عنوان «کابالا» معرفی می‌کند، بررسی نماید، و البته معنایی کلی و وسیع -و به قدمت سابقه انسان در زمین- از این واژه مدنظر دارد. به هر صورت، در صفحه ۳۰ از این کتاب چنین آمده است:


اینک تاریخ آن سرّ بزرگ را که از آغاز پیدایش بشر در شکم خود به عنوان بزرگترین راز، مخفی نگه می داشت، زایمان کرد و در پیش روی همگان گذاشت. این راز بیش از این نمی توانست در شکم تاریخ بماند. زیرا خیلی بزرگ شده بود به حدی که بطن تاریخ را ترکانید و بیرون پرید. زایمانی که مادر در زایش این فرزند نا مشروع، بر سرزا مرد و عنوان پایان تاریخ به زبان ها افتاد. دیگر نوبت تاریخ دیگر است تاریخی که در ساختمان و سازمان آن، ستاد ویران شده و افشا شده و رسوا شدۀ کابالا، نه سهمی خواهد داشت و نه نقشی.
زایمان این راز مساوی است با مرگ ابلیس.
«قُلْ إِنَّ رَبِّی یَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ- قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعیدُ»۳: بگو: پروردگار من می افکند (شتاب می دهد، سرعت می دهد) به حق و او عالم است بر اسرار و رازهای پنهان- بگو: حق آمد و دیگر باطل نه توان شروع کردن (برنامه جدید) را دارد و نه می تواند (برنامه پیشین خود را) دوباره بر گرداند.
اگر تحولات جامعه جهانی، حوصله زمانیِ طولانی را لازم دارد، حوصلة خداوند وسیع تر از آن است؛ علاّم الغیوب، 1400 سال پیش برملا شدن سرّ بزرگ کابالا را وعده داده است که دیگر نه توان برنامه جدید خواهد داشت و نه توان برگردانیدن برنامه های پیشین خود را.
عامل یا عوامل بر افتادن پرده راز: باطل ماهیتاً محدود است، نمی تواند تا ابد پیش رود. ظرفیت باطل، تمام شونده است. که عوام الناس گفته اند «طناب ظلم از کلفتی پاره می شود».
جریان متمرکز و مدیریت شده‌ی کابالا قهراً و به ناچار به «لیبرال- دمکراسی» رسید. و نمی توانست نرسد. زیرا این اقتضای قهری و جبری آن بود. و اگر به این راه نمی رفت، در همان آغاز مدرنیته به پایان تاریخ خود می رسید.
لیبرالیسم فرزند کابالا بود که برگشت و مادر خود را خورد! در جهان لیبرال، امکان بقا برای «راز» نیست؛ پرده ها قهراً و جبراً فرو می افتند، اسرار و رازها بر ملا می شوند.
زمانی که جامعه جهانی دمکراتیزه شد، دیگر جائی برای ستاد مدیریت کابالا که هزاران سال مستور و مخفی کار می کرد، باقی نمی ماند. ۴

نویسنده در ادامه تا حدی برای این مساله اهمیت قائل می‌شود که حتی معتقد است در طلوع تاریخ نوین جهان، عامل «پایان جبری عمر طبیعی جریان باطل» به حدی تاثیر دارد که حتی عامل مهم دیگری چون «بیداری انسان‌ها و رونق ایمان و حق‌طلبی» را به لحاظ کمّی و نیز اولویت (در نظام علّی) تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. البته این کتاب در فصلی جداگانه به قسمتی از جریان تاریخی و جهانی باطل می‌پردازد که مدنظر ماست:


زمانی کابالیسم به جائی رسید که غیر از دمکراسی راهی نداشت، و دمکراسی از لیبرالیسم تفکیک ناپذیر است. و لیبرالیسم هیچ چیزی را نمی گذارد پنهان و مخفی بماند و این ویژگی لاینفک لیبرالیسم است.
کابالیسم از همان آغاز بالقوه و ماهیتاً آبستن لیبرالیسم بود. همان طور که از قرآن شنیدیم که جریان باطل مدت زمان معین و «اجل» دارد و فرا رسیدن اجلش، جبری است...۵

به هر ترتیب حکایت این جریان سیاسی نیز از همین دست است. از گروهی که با فریب و نیرنگ و عوام‌فریبی روی کار آمده، و اساسا بنیان کارشان بر کژی و ناراستی با مردم بنا شده، نباید انتظار داشت که در ادامه‌ی کار مشی خود را تغییر دهند. جریانی که منافعش با بی‌عدالتی و ظلم به عده‌ای از مردم، و بی‌صداقتی با ملت و تحمیق آن‌ها پیوند خورده، و به عبارتی ماهیتش باطل است، چاره‌ای جز ادامه‌ی این مشی غلط و دور باطل ندارد، تا مگر چند روزی بیش بر مسند حکومت بماند، تا وقتی «معلوم»...


پست مرتبط: عوام‌فریبی آماری به سبک راستگویان

________________________
  1. وبسایت آثار این محقق
  2. نسخه PDF این کتاب از کتابخانه سایت بینش‌نو قابل دریافت است.
  3. آیه‌های ۴۸ و ۴۹ سوره «سبا»
  4. کابالا و پایان تاریخش، مرتضی رضوی - ص ۳۰
  5. همان - ص ۹۴
  • مرتضی

هزاردستان

يكشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۴۰ ب.ظ
پروپاگاندای عظیمی در کاره و دست‌های زیادی پیش و پشت پرده دست اندرکار... و قطب نماها در این مغناطیس قوی سرگردان!

تو این اوضاع قاراشمیش اگر بخوای به اشخاص چشم بدوزی یا سیاه و سفید ببینی بیشتر گیج میشی.

و عجیبه، منی که بارها بین اطمینان و پشیمانی و شرم از فکر و انتخابم غوطه‌ور بودم،‌ این روزها بیش از هر زمان دیگه‌ای در این هشت سال به درستی این انتخاب ایمان پیدا کردم و از این بابت احساس خوبی دارم. حالا هر کس هر طور می‌خواد فکر کنه. اگر این انحرافه پس همه با هم: زنده باد انحراف... زنده باد انحراف... زنده باد انحراف...!
ایضا درود بر پوپولیسم!

"ندایی از درون" تو را می‌خواند... چه باید کرد؟

  • مرتضی