نقطه‌ی تامل

بی‌تامل زینهار از نقطه‌ی دل نگذری/ زین سواد اعظم اسرار غافل نگذری

نقطه‌ی تامل

بی‌تامل زینهار از نقطه‌ی دل نگذری/ زین سواد اعظم اسرار غافل نگذری

حمایت کنیم

چهره احمدی‌نژاد را بدون رتوش رسانه‌‌های سیاسی و غوغاهای ژورنالیستی ببینید!

موتورهای جستجو را از تصاویر قمه‌زنی پالایش کنیم

پیامی برای انسان‌ها

سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۳۰ ب.ظ
a letter to humans on gaza murder

A Letter to Humanity

مدت زمان ۲دقیقه و ۲۵ثانیه
همین کلیپ در آپارات و یوتیوب

شایلی، یا شارولین، یکی از بهترین افسران جنگ نرمی است که می‌شناسم. دختری صهیونیست، ساکن اراضی اشغالی، و دانشجوی سوربون. می‌گفت اصالتا ایرانیست و از اپوزوسیون‌های دولت اسرائیل ، و واقعا یک سری انتقاداتی هم داشت. چند ماه پیش در شبکه‌های اجتماعی فارسی گرد و خاکی به پا کرده بود و از آزادی و انسانیت می‌گفت. و به زعم خودش با کارهای هنری و در کنارش بحث‌های تاریخی و فلسفی و سیاسی (که البته دست پری هم داشت) می‌خواست مشروعیت و مظلومیت حکومت متبوعش را ثابت کند. کلیپ‌های جالبی درباره هلوکاست و موضوعات دیگر ساخته بود. بگذریم از برخورد ناشیانه‌ی «امت حزب‌الله» و ضعف مفرطی که با آمدن شایلی رو شد، که این هم از برکات حضورش بود.

این روزها و با نسل‌کشی وحشیانه غزه بیش‌تر از هر چیز یاد یکی از کلیپ‌هایش به نام A Message from Israel to Iran می‌افتم. آن موقع هر چه فکر کردم نفهمیدم چه دلیلی دارد انسان با کسی که نه زبانش را می‌فهمد و نه درکش می‌کند در یک بعد از ظهر آرام بنشیند و قهوه بنوشد و گپ بزند. درباره چه؟ مسائل مهم، بنیادی و تعیین‌کننده‌ای مثل «ورزش» و «فناوری». بعضی کارها به آدم احساس حماقت می‌دهد.

لابد شایلی‌ها این روزها سخت درگیر پشتیبانی هنری و رسانه‌ای کشتارند. این کلیپ هم من را یاد کلیپ او انداخت که پیامی مهرآمیز برای ایرانیان بود. حتما تماشا کنید و مردم صلح‌طلب و مهربان اسرائیل را ببینید.

پ‌ن۱: آخرین اخبار غزه - «به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم  به نقل از شبکه خبری فلسطین الیوم، منابع پزشکی فلسطین اعلام کردند که با شهادت 44 فلسطینی دیگر در بیست و دومین روز تجاوز اسرائیل علیه نوار غزه، شمار شهدا به 1131 نفر اعم از کودکان، زنان و سالخوردگان رسید و همچنین 6500 نفر نیز در این تجاوزات زخمی شدند.»

پ‌ن۲: این وسط قصد ماهیگیری سیاسی از این آب خون‌آلود ندارم، اما من هم در همین حد بگویم که ریحانا! دمت گرم... CR7 ! خیلی مردی...

does hamas uses human shields?

This is not self defense
This is not a war
This is a crime against humanity
THIS IS
MURDER!

  • مرتضی

امام خمینی: تا انقلاب مهدی همه منحرفیم

شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۰ ق.ظ

بخش‌های خواندنی از سخنرانی امام روح‌الله در جماران - نیمه شعبان ۱۳۵۹

مهدی موعود (ع) تنها منجی حقیقی بشریت

اللهم عجل لولیک الفرجو قضیه‌ی غیبت حضرت صاحب، قضیه‌ی مهمی است که به ما مسائلی می‏‌فهماند. مِن‏جمله اینکه برای یک همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا بشود در تمام بشر نبوده کسی الاّ مهدی موعود ـ سلام اللّه‏ علیه ـ که خدای تبارک و تعالی او را ذخیره کرده است برای بشر. هر یک از انبیا که آمدند، برای اجرای عدالت آمدند و مقصدشان هم این بود که اجرای عدالت را در همه‌ی عالم بکنند لکن موفق نشدند[۱]. حتی رسول ختمی ـ صلی اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ که برای اصلاح بشر آمده بود و برای اجرای عدالت آمده بود و برای تربیت بشر آمده بود، باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا، و آن کسی که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، نه آن هم این عدالتی که مردم عادی می‏فهمند که فقط قضیه‌ی عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت[۲]. انسان اگر هر انحرافی پیدا کند، انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقلی، برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش؛ این ایجاد عدالت است در انسان.اگر اخلاقش اخلاق منحرفی باشد، از این انحراف وقتی به اعتدال برگردد، این عدالت در او تحقق پیدا کرده است. اگر در عقاید یک انحرافاتی و کجی‌هایی باشد، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیده‌ی صحیح و صراط مستقیم، این ایجاد عدالت است در عقل انسان. در زمان ظهور مهدی موعود ـ سلام اللّه‏ علیه ـ که خداوند ذخیره کرده است او را از باب اینکه هیچ کس در اولین و آخرین، این قدرت برایش نبوده است و فقط برای حضرت مهدی موعود بوده است که تمام عالم را، عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد، و آن چیزی که انبیا موفق نشدند به آن با اینکه برای آن خدمت آمده بودند، خدای تبارک و تعالی ایشان را ذخیره کرده است که همان معنایی که همه‌ی انبیا آرزو داشتند، لکن موانع، اسباب این شد که نتوانستند اجرا بکنند، و همه‌ی اولیا آرزو داشتند و موفق نشدند که اجرا بکنند، به دست این بزرگوار اجرا بشود.

میلاد مهدی موعود (ع) بزرگترین عید برای بشریت

اینکه این بزرگوار را طول عمر داده خدای تبارک و تعالی برای یک همچو معنایی، ما از آن می‏فهمیم که در بشر کسی نبوده است دیگر، قابل یک همچو معنایی نبوده است، و بعد از انبیا که آنها هم بودند لکن موفق نشدند، کسی بعد از انبیا و اولیای بزرگ، پدران حضرت موعود، کسی نبوده است که بعد از این، اگر مهدی موعود هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حق می‏رفتند، دیگر در بشر کسی نبوده است که این اجرای عدالت را بکند، نمی‏توانسته و این یک موجودی است که ذخیره شده است برای یک همچو مطلبی، و لهذا به این معنا عید مولود حضرت صاحب ـ ارواحناله الفداء ـ بزرگترین عید برای مسلمین، است و [بلکه] بزرگترین عید برای بشر است نه برای مسلمین.

اگر عید ولادت حضرت رسول ـ صلی اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ بزرگترین عید است برای مسلمین از باب اینکه موفق به توسعه‌ی آن چیزهایی که می‏خواست توسعه بدهد نشد، چون حضرت صاحب ـ سلام اللّه‏ علیه ـ این معنا را اجرا خواهد کرد و در تمام عالم زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد به همه‌ی مراتب عدالت، به همه‌ی مراتب دادخواهی، باید ما بگوییم
که عید شعبان، عید تولد حضرت مهدی ـ سلام اللّه‏ علیه ـ بزرگترین عید است برای تمام بشر. وقتی که ایشان ظهور کنند ـ ان‏شاءاللّه‏ خداوند تعجیل کند در ظهور او ـ تمام بشر را از انحطاط بیرون می‏آورد، تمام کجیها را راست می‏کند:یَمْلأُ الأَرْضَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ جَوْراً همچو نیست که این عدالت همان که ماها از آن می‏فهمیم که نه یک حکومت عادلی باشد که دیگر جور نکند آن، این هست اما خیر، بالاتر از این معناست. معنی «یَمْلَأُ الأَرْضَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ جَوْراً» الآن زمین و بعد از این، از این هم بدتر شاید بشود، پر از جور است، تمام نفوسی که هستند انحرافات در آنها هست. حتی نفوس اشخاص کامل هم در آن انحرافاتی هست ولو خودش نداند[۳]. در اخلاقها انحراف هست، در عقاید انحراف هست، در اعمال انحراف هست و در کارهایی هم که بشر می‏کند انحرافش معلوم است. و ایشان مأمورند برای اینکه تمام این کجیها را مستقیم کنند و تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال که واقعاً صدق بکندیَمْلَأُ الأَرْضَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ جَوْراً. از این جهت، این عید، عید تمام بشر است بعد از اینکه آن اعیاد، اعیاد مسلمین است. این عید، عید تمام بشر است. تمام بشر را ایشان هدایت خواهند کرد ان‏شاءاللّه‏، و ظلم و جور را از تمام روی زمین بر می‏دارند به همان معنای مطلقش. از این جهت، این عید، عید بسیار بزرگی است که به یک معنا از عید ولادت حضرت رسول ـ صلی اللّه‏ علیه و آله ـ که بزرگترین اعیاد است، این عید به یک معنا بزرگتر است.

لزوم آمادگی برای فرج مهدی موعود (ع)

و ما باید در اینطور روزها و در اینطور ایام‏اللّه‏ توجه کنیم که خودمان را مهیا کنیم از برای آمدن آن حضرت. من نمی‏توانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم؛ بزرگتر از این است. نمی‏توانم بگویم که شخص اول است؛ برای اینکه دومی در کار نیست. ایشان را نمی‏توانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الاّ همین که مهدی موعود است. آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر. و ما باید خودمان را مهیا کنیم از برای اینکه اگر چنانچه موفق شدیم ان‏شاءاللّه‏ به زیارت ایشان، طوری باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاههایی که الآن به کار گرفته شده‏اند در کشور ما ـ و امیدوارم که در سایر کشورها هم توسعه پیدا بکند ـ باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند برای ملاقات حضرت مهدی ـ سلام‏اللّه‏ علیه.




______________________

۱- اگر مشایی از مدیریت نداشتن (به معنای رایج) پیامبران الهی گفت، امام راحل در این سخنرانی چندین بار از موفق نشدن انبیا و رسول اکرم گفته! البته امام در جای دیگری هم از حاصل نشدن مقصد انبیا گفته بود. بگذریم از این که ایشان در همان سخنرانی از احتمال شیطنت آخوندهای درباری(که امروز هم هستند، شاید در شکل و نامی دیگر) بر سر این سخنانش، صحبت کرده بود!

مقصد اصلی انبیا تا حالا کم حاصل شده است، خیلی کم. اگر فردا آخوندهای درباری نگویند که «فلانی گفت پیغمبر کاری ازش نیامده»! ، اگر پیغمبر مقصدش حاصل شده بود، این آخوندهای درباری حالا نبودند...
+ مقایسه نظر امام روح‌الله و مهندس مشایی

۲- شاید این سخنان به یک معنا تکمله‌ای باشد بر آن سخنرانی معروف امام (که در تصحیح وعده‌های عباس امیرانتظام، ونه ابتدائا) که امام در آن رایگان کردن امکانات عمومی برای «طبقه‌ی مستضعف» را نه هدف انقلاب، بلکه مقدمه‌ای برای بالا بردن «مقام انسانی» مردم می‌داند. (توضیح)

۳- در حال حاضر «همه» منحرف هستند. بعضی کمتر، بعضی بیشتر! نمی‌توان گفت یک کسی (کسی از آقایان) منحرف نیست.

و در مورد آن قسمت که قرمز شده... اگر در زمان کنونی ما گفته می‌شد خیلی جالب بود: از «انحراف» برگشتیم و به «اعتدال» رسیدیم. و به عدالت :)

و نکته‌ی آخر این که احساس می‌کنم آن مرد که حالا رفته، و یار وفادارش، سخنان امام را مو به مو شنیده و خوانده‌اند و گرایشان را با آن تنظیم می‌کنند. نزدیکی تفکر جریان توحید و عدالت به مبانی نظری امام به حدیست که رهبر انقلاب هم بارها به آن اشاره کرده‌اند، بخصوص در آخرین دیدار با دولت منحرف دهم! و انحراف از بعضی چقدر شیرین است...

  • ۲ نظر
  • ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۰
  • مرتضی

و به هم می‌گفتند: سحر می‌داند، سحر!

دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۱۵ ب.ظ

اسفندیار مشایی



زیر بیدی بودیم.
برگی از شاخه بالای سرم چیدم، گفتم:
چشم را باز کنید ، آیتی بهتر از این می خواهید؟
می شنیدم که به هم می گفتند:
سحر میداند، سحر !

سر هر کوه رسولی دیدند
ابر انکار به دوش آوردند.


* * *

باد را نازل کردیم
تا کلاه از سرشان بردارد.

خانه هاشان پر داوودی بود؛
چشمشان را بستیم.

دستشان را نرساندیم به سر شاخه هوش.
جیبشان را پر عادت کردیم.
خوابشان را به صدای سفر آینه‌ها آشفتیم...


  - سهراب
  • مرتضی

شان استون هم فهمید

جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۲:۱۳ ق.ظ
شان علی استون


اخیرا شان استون با یکی از خبرگزاری‌ها مصاحبه‌ای کرده بود. قسمتی از مصاحبه:

امروز شرایطی در دنیا به وجود آمده است که روشنفکران و فیلمسازان مستقل دنیا می‌توانند با ایجاد یک سینمای مستقل با ایدئولوژی‌های رایج و غالب دولت‌های حاکم مبارزه کنند. امروز روشنفکران و مبارزان دنیا می‌توانند حول و حوش یک سینما و رسانه مستقل، یک آنتی‌مد جهانی بسازند که شامل همکاری همه با هم شود. اگر این جریان جدید رسانه‌ای و سینمایی تقویت شود به‌شدت می‌ تواند موفق باشد، اما این جریان نیاز به یک همگرایی ویژه دارد، همه آدم‌هایی که این خصوصیات را دارند، یعنی با یک دنیای جدید که ایدئولوژی‌های حاکم در آن نقش تعیین ‌کننده در شکل‌دهی به افکار عمومی نداشته باشند، موافق هستند باید در هر نقطه دنیا که هستند به پشتیبانی و حمایت و رساندن صدای آدم‌های دیگر به همه نقاط دنیا کمک کنند. این جریان حاکم به‌شدت قدرتمند است و سابقه طولانی‌ای هم دارد، به همین ترتیب برای مبارزه با این جریان نیز نیاز به یک جریان مستقل و متحد است. [...] سینمای ایران وارد فاز جدیدی در دنیای امروزه شده است اما حتماً نیاز دارد که به‌روز شود، به همین منظور نیاز به مشارکت با سینمای غرب احساس می‌شود تا جهشی در سینمای ایران به وجود بیاید. متأسفانه سینمای واقعی ایران در همه این سالها دیده نشده است، چون به یک سیستم پخش درست متصل نشده است. فکر می‌کنم در موقعیت کنونی بهترین راه برای سینمای ایران رفتن به‌سمت مشارکت با بقیه سینمای دنیا باشد. اما متأسفانه در ایران موانعی هم وجود دارد و عده‌ای بسیار مغرضانه عمل می‌کنند و نمی‌خواهند که سینما و رسانه‌های ایران جهانی شود. خیلی‌ها در خود ایران دوست دارند که ایران همچنان در انزوا بماند و صدای ایرانی‌ها به دنیا نرسد.

* * *

«دعوای اصلی، دعوا بین آنهایی است که انقلاب اسلامی را محدود به جغرافیای ایران و در سال ۱۳۵۸ تمام شده می دانند، با آنها که قائل به این گفته امام خمینی اند که "تا در هر جای جهان ظلم هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم" و انقلاب اسلامی را هم امری مستمر، تا انقلاب مهدی(عج) می دانند.» (از فرمایشات لیدر فرقه مخوف انحرافی، اسفندیار مشایی)

«بعضیها وقتی جمهوری اسلامی تشکیل شد گقتند: انقلاب تمام شد. من خودم بارها شنیدم -نمیخواهم اسم ببرم -  الان هم شخصیت‌های طراز اولی هستند که البته الان بر مسند حکومت نیستند ولیکن مناصب بالایی دارند که این‌ها همین را می‌گفتند. می‌گفتند جمهوری اسلامی تشکیل شد دیگر انقلاب تمام شد. اما افکار امام (ره) این نبود! افکار امام این بود که جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده است که انقلاب اسلامی ایران را مدیریت بکند. یعنی اول کار است! (مشایی-راهیان نور، فروردین۹۱)

در این سالهائى که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهاى‌‌انقلاب و چیزهائى که امام به آن توصیه میکردند و ما آنها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسئله‌‌ى ساده‌‌زیستى مسئولان، استکبارستیزى، افتخار به انقلابیگرى. یک دوره‌‌اى بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابیگرى و اینها به انزوا افتاده بود؛ سعى میکردند به عنوان یک ارزش منفى یا ضد ارزش، از این چیزها یاد کنند؛ مقاله مینوشتند، حرف میزدند، گفته میشد. (رهبر انقلاب ۹۱/۰۶/۰۲)

عده‌اى در اول انقلاب خیلى تند و داغ و پُرشور بودند، اما متأسفانه فکر دینى آن‌ها عمق نداشت؛ با اولین باد سردى که از طرف تبلیغات دشمنان آمد، برگ و بار انقلابیشان ریخت و جوشش انقلابیشان تمام شد. بعضى‌ها صدوهشتاد درجه این طرف غلتیدند. (رهبر انقلاب ۸۴/۰۲/۱۹)

بعضی ها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بین‌المللى، می خواهند از مبانى انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمی شود؛ این نمی شود. این نشانه‌ى بى‌صبرى و نشانه‌ى خسته شدن است. گاهى این خسته شدن را - که خودشان خسته شده‌اند - به مردم نسبت میدهند: مردم خسته شده‌اند! نه ... »‌ (رهبر انقلاب ۸۷/۰۶/۱۹)



پ‌ن۱: مدتیست به دیدن جامعه ایران -چه مردم و چه سیاسیون- از نگاه اشخاص خارج از سیستم علاقمند شدم. یک نوع بازنگری در پیش‌فرض‌هایی که سیستم به ما تحمیل کرده. از یک نوع القاء و مدیریت فکری صحبت می‌کنم که از طرف جریان حاکمیت -و به نوعی حتی از طرف اپوزوسیون داخلی- به ما تحمیل شده، و در مواردی تبدیل به نوعی هژمونی ناخودآگاه شده. سطحی‌نگری، مطلق‌نگری، تعصب(نسبت به باور، یا فرد مورد علاقه) بین ما اپیدمی شده. در این زمینه، دیدن ایران و ایرانی و جریان انقلاب و نظا‌‌م از دید یک خارجی، یا هموطنی که بخش قابل ملاحظه‌ای از عمرش خارج از این سیستم گذشته، کمک می‌کند دید واقع‌گرایانه‌تری نسبت به مسائل داشته باشیم. به خصوص از چند ماه پیش -که دچار انحراف فکری! شدم و جذب جریان انحرافی- این دغدغه بیشتر شده. یک حس و نگرش اشتباه در همه ما هست. استثنا هم ندارد، خیلی کم. از نگاه‌های تک‌بعدی‌بین طیف‌های غرب‌گرا و ملی‌گرا و «حزب‌اللهی‌گرا»ی جامعه که بگذریم، بروبچه‌های انحرافی (انقلابیون عدالتخواه) هم -اگرچه کم‌تر اما- خواه و ناخواه گرفتار انگاره‌های ذهنی نادرستی هستن. برای منِ نوعی که فرصت زندگی خارج از این «اکوسیستم» را نداشته‌ام، تجربه‌ی نگاه از منظر کسی که یک زاویه دید خارجی نسبت به سیستم دارد، یک دید ناب؛ خالص و بی‌پیرایه، برای ساختارزدایی ذهن بی‌شک نافع خواهد بود.

پ‌ن۲: احساس کردم کمی دارم این وبلاگ رو جدی میگیرم و در نوشتن سخت‌گیری می‌کنم، یعنی دنبال موضوعاتی بودم که ارزش نوشتن و خوندن داشته باشه، چند تا پیش‌نویس هم کار کردم، اما نیاز به مطالعه و تنبلی و... دچار نوعی ایدآلیسم در عمق نوشته‌ها شدم. می‌خوام بعد از این گاهی پست‌های کوچکی  بذارم بدون سخت‌گیری، در حد «استاتوس»، کی به کیه. به هر حال خواننده هم میدونه داره وبلاگ میخونه دیگه. به نظرم برای ساختارزدایی لازمه اسم و قالب وبلاگ رو عوض کنم، کمی اسپورتی و فانتزی‌تر...

پ‌ن۳: عکسی از علی آقا. جالب‌انگیز و «حماسی» !

  • ۵ نظر
  • ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۰۲:۱۳
  • مرتضی

دست دولت محمود و جریان انحرافی پاک پاک است

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۱۲ ب.ظ

احمدی‌نژاد و جریان انحرافی و فساد بانکی 3000 میلیاردی

وکیل مه‌آفرید امیرخسروی در گفتگو با خبرگزاری دولت(ایرنا):
  • شایعات، مه آفرید امیرخسروی را به برخی از دولتمردان قبلی گره زد

  • هیچ کدام از افراد کابینه دولت قبل در ارتباط با مه افرید محکومیت پیدا نکردند و تعاملات مجرمانه ای که صحبت آن بود اصلا تحقق خارجی پیدا نکرد

  • رسانه‌ها مدعی شدند دولت آقای احمدی‌نژاد 50 و نیم درصد فولاد خوزستان را به علت رانت به گروه آریا داده است در حالی که این مساله کاملا دروغ بود


غلامعلی ریاحی  وکیل  مه‌آفرید امیرخسروی متهم اصلی پرونده فساد بزرگ بانکی معروف به  فساد 3000 میلیاردی، در گفت و گویی مفصل با خبرنگار حوزه حقوقی و قضایی ایرنا به سئوالاتی در این ارتباط پاسخ داد. در ادامه گزیده‌ای از این گفتگو  که به تکذیب ارتباط این پرونده با اعضای دولت سابق پرداخته را می‌خوانید:


گفته می شود آقای مه آفرید امیرخسروی و گروه آریا به دلیل نوع ارتباطاتی که با دولت وقت و برخی مسئولان رده بالای آن داشته توانسته اند این اقدامات را انجام دهند. آیا این موضوع صحت دارد؟

در جریان این پرونده مکررا نام دولتمردان دولت گذشته در حد وزرا و رییس دفتر آقای احمدی نژاد و جریان انحرافی به میان آمد و در حکم نیز به وجود تعاملات مجرمانه بین جریان انحرافی و موکلم اشاره شده در حالی که مه افرید هرگز تحت این عنوان بازجویی نشده و هیچ مقام دولتی نیز توسط دادستانی تحت تعقیب قرار نگرفته است. در حکم صادره از سوی دادگاه آمده است که تعاملات مجرمانه ای بین اینها وجود داشته و در دست بررسی است ولی با وجود گذشت بیش از دو سال چنین اتفاقی نیفتاده است. 

در زمان رسیدگی به پرونده اخبار بسیار دروغی در این خصوص منتشر شد و برخی متهمان نیز در دادگاه ادعا کردند موکلم روابط و مناسبات ویژه ای با دولت قبل داشته و توسط برخی از مسئولان نیز این قضیه در دادگاه مطرح شد.

به عنوان مثال در پروژه دو طبقه ای کردن مسیر 120 کیلومتری رامسر تا نور در شمال کشور، همه شرکت ها در مناقصه شرکت کردند و قرار بود دولت به علت اینکه پول اجرای این پروژه را نداشت، هزینه ساخت آن را که دو هزار و 200 میلیارد تومان برآورد شده بود با 50 و نیم درصد سهام شرکت فولاد خوزستان تامین کند.

در این مورد مکاتباتی در سطح رسانه های خارجی نیز منتشر شد مبنی بر اینکه دولت آقای احمدی نژاد 50 و نیم درصد فولاد خوزستان را به علت رانت به گروه آریا داده است در حالی که این مساله کاملا دروغ بود زیرا بعد از شرکت در مناقصه، موکلم متوجه می شود 50 و نیم درصد سهام فولاد خوزستان با هزینه اجرای پروژه برابری نمی کند و به همین دلیل موکلم از قبول اجرای پروژه سر باز زد و این پروژه هیچ وقت اجرا نشد و سهام فولاد خوزستان نیز دو سال بعد به اشخاص دیگری واگذار شد اما این شایعات بوجود آمد که مه آفرید به علت روابط ویژه با دولت و دلتمردان سابق خصوصا رییس دفتر وقت رییس جمهور این کار را کرده است در حالی که اصل قضیه تحقق پیدا نکرد.

 

ماجرای دیدار مه آفرید با آقای مشایی در هتل لاله که در دادگاه نیز مطرح شد چه بود؟

به دلیل اینکه هتل لاله متعلق به سازمان گردشگری است، تمامی مناقصه های مربوط به معاونت راهبردی ریاست جمهوری در هتل لاله انجام می‌گیرد اما آقای ابوالفضل گلزاری مدیر عامل شرکت خط و ابنیه در جلسه رسیدگی، مطلب را به گونه ای بیان کرد که گویا این مناقصه به خاطر موکلم و گروه آریا در هتل لاله برگزار شده است در حالی که در آن جلسه پیمانکاران دیگری از جمله قرارگاه خاتم الانبیا نیز حضور داشتند و نهایتا چیزی که اتفاق نیفتاد باعث بدنامی شد.

مه آفرید امیرخسروی و وکیلش غلامعلی ریاحی در نهایت پروژه یاد شده توسط موکلم جنبه اجرایی نیافت و قیمت اجرای آن نیز که 50 و نیم درصد سهام فولاد خوستان بود واگذار نشد اما شایعات، مه آفرید امیرخسروی را به برخی از دولتمردان قبلی گره زد و این مرتبا در جریان دادگاه نیز تکرار می شد.

با این حال هیچ کدام از افراد کابینه دولت قبل در ارتباط با مه افرید محکومیت پیدا نکردند و تعاملات مجرمانه ای که صحبت آن بود اصلا تحقق خارجی پیدا نکرد و هیچ کس به علت رابطه خاص با مه افرید امیرخسروی در حد کابینه آقای احمدی نژاد محکومیت پیدا نکرد و تحت تعقیب قرار نگرفت و مساله مربوط به رانت خواری ناشی از واگذاری 50 و نیم درصد فولاد خوزستان نیز شایعه بود.

 

گفته می شود تشریفات واگذاری شرکت هایی که توسط سازمان خصوصی سازی به مه آفرید داده شده، رعایت نشده است؟

در هر چهار شرکتی که توسط سازمان خصوصی سازی به موکلم واگذار و فروخته شده، مقررات مزایده رعایت شده است. این شرکت ها زیان ده بودند به طوری که گروه ملی فولاد 700 میلیارد تومان بدهی داشت و شرکت خط و ابنیه نیز جزء شرکت های بود که به علت داشتن تعداد پرسنل زیاد کسی حاضر نبود آن را بخرد و در نهایت موکلم این شرکت را 135 میلیارد تومان خرید در حالی که پیشنهاد نفر دوم در حد 60 میلیارد تومان بود بنابراین رانت خواری شایعه بود.

لینک از وبلاگ آرمانشهر

  • مرتضی

نیکلاس، پسر هوگو

يكشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۲، ۰۲:۱۱ ق.ظ

مادورو؛ پنجه در پنجه اتاق بازرگانی ونزوئلا و آمریکا

احمد شریعت/ اگر انقلاب را به عنوان یک تحول بنیادین در مناسبات و ساختارها با حضور مردم تعریف کنیم، آنگاه انقلاب بولیواری را از بسیاری جهات می‌توان یک انقلاب خاص دانست. اگر خطر ارتجاع یا بازگشت به شرایط پیش از انقلاب را مهمترین خطری بدانیم که انقلاب‌ها را تهدید می‌کند، تا به امروز انقلاب بولیواری آرمان‌هایش را اعتلا داده و بازگشتی به عقب رخ نداده است. در پی زمینه‌ای که این انقلاب در سرزمین چاوز ایجاد کرد، مناسباتی بنا شد که یکی از آن‌ها بسیار تامل برانگیزتر است: دایره قدرت دیگر محدود به یک حلقه بسته نبود.
معمولا از مهمترین دلیل خیزش ملت‌ها و شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی، محدود شدن دایره قدرت است. در این حالت گروهی که خود را "خواص" و توده‌ها را "عوام" می‌نامند و برای خود حق سیادت و هدایت بر ملت قائلند، روابط و مناسباتی میان خود ایجاد می‌کنند تا کسی جز آن‌ها و یا افراد مورد تاییدشان نتواند به قدرت سیاسی دست پیدا کند.
البته نخبگان یا همان خواص برای بستن راه برای "غیرخودی‌ها" از روش‌های گوناگونی استفاده می‌کنند که بررسی این روش‌ها و تجزیه و تحلیل آن‌ها نیاز به تحقیقات جامعی دارد. به نظر می‌رسد مهمترین وسیله آن‌ها برای مشروعیت دادن به چنین پدیده‌ای (حلقه بسته قدرت) تصویرسازی با کمک رسانه‌های مختلف باشد. آن‌ها خود را "مدیران و مدبران"، "باسوادها و کارشناسان"، از همه مهمتر "باتجربه‌ها" معرفی می‌کنند و اگر کسی بخواهد این حلقه را بشکند در نقطه مقابل این صفات قرار می‌دهند.

زمانی که راننده‌ها می‌برند
اگر در برخی مناطق جهان، خواص برای تمسخر دیگران آن‌ها را راننده یا نظامی خطاب می‌کنند، در انقلاب بولیواری داستان کاملا متفاوت است. در آنجا انقلاب توسط نظامیانی که از دل توده‌های مردم سر بر آوردند رشد کرد، کسانی که به مردمشان آموختند چگونه می‌توان پنجه در پنجه با نظام سرمایه‌داری انداخت؛ در برابر امپریالیسم خشن بود و در برابر مستضعفان مهربان.
پس از انقلاب، مسیری که توسط چاوز گشوده شد تا مردم معمولی هم بتوانند به مدارج قدرت سیاسی برسند ادامه یافت و چاوز به شخصیتی محافظه‌کار تبدیل نشد که انقلابی‌گری را در مسیر تمام شده بداند. او پس از بیماری از مردم ونزوئلا درخواست کرد در صورتی که مداوا بر روی او اثری نداشته باشد، در انتخابات نیکلاس مادورو را برگزینند، کسی که وی به او اعتماد کامل دارد. مردی که در گذشته چندین سال "راننده اتوبوس" بود.


سرانجام روز انتخابات فرا رسید تا کاپریلس با همه حامیان خارجی و رسانه‌هایش در برابر مادورو قرار بگیرد. کاپریلس از همان دست خواصی بود که چیزی کم نداشت، بخصوص در تحصیلات از دانشگاه‌های اروپا و آمریکا: او دارای مدارک حقوق تجارت، حقوق مالیات و... از دانشگاه‌های ریز و درشت ایتالیا، هلند، ونزوئلا و دانشگاه کلمبیای آمریکاست. در سایه روابط اقتصادی – سیاسی شکل گرفته در دوران پیش از انقلاب بولیواریو ادامه آن روابط، کاپریلس مهمترین عضو اتاق بازرگانی آمریکا و ونوزوئلا بود.

پس از مرگ چاوز و پیش از انتخابات ریاست جمهوری، بحران ارزی ونزوئلا را در بر گرفت و بولیوار به طرز وحشتناکی سقوط کرد. از طرفی مادورو چهره کاریزماتیک هوگوچاوز بزرگ را نداشت. همه شرایط برای سقوط انقلاب مهیا شده بود اما سرانجام مادورویی که در منطقه کارگرنشین بزرگ شده بود و سال‌ها راننده اتوبوس بود، در انتخابات حقوقدان فرنگ رفته را شکست داد تا مردم ونزوئلا بار دیگر ادامه و پیشرفت انقلاب را انتخاب کنند...

انقلاب بولیواری چاوز، انقلابی مردمی بود که نشان داد چگونه مستضعفینی که مقرر شده بود بر پایه اصلاحات اقتصادی نئولیبرال کارلوس آندرس پرز نابود شوند تا امثال کاپریلس در اتاق‌های بازرگانی به سود برسند و پی تحصیل به این سو و آن سوی اروپا و آمریکا بروند، در یک انتخابات سخت با جوی سنگین توانستند "باسوادان، کارشناسان، یا همان خواص" را شکست می‌دهند.

این انقلاب بولیواریست، و انقلاب همچنان ادامه دارد...

  • مرتضی

فقر واقعی اینجاست...

شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۳:۴۷ ب.ظ
روزنامه‌های زنجیره‌ای و مطبوعات طیفی سیاسی وابسته به قدرت

روزنامه‌هایی از جنس «هیچ»

...هر روز صبح که به سرتیتر آنها نگاه می کنم همه یکی است فقط در بعضی ها واژه‌ای پس و پیش شده است ،با خود می‌گویم شاید راز آن در سرمقاله یا نوشته هائی مخفی شده در متن آن باشد با دقت آنها را موشکافی می کنم فقط بازی با واژه ها و دیگر هیچ ...

شاید جرأت نوشتن را ندارند و یا شاید موضوع همیشگی سانسور یا .... پس اهل قلم چه کنند ؟ روزنامه های حزبی مخصوص به یک طیف خاص آنچنان محیط مسمومی را به وجود آورده که به قول دکتر شریعتی فقر یعنی همین یعنی تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنام های برگشتی را خرد می کند . و ما امروز فقیر ترینیم . روزنامه ها را رایگان بر روی ورودی های ادارات دولتی می گذارند اما باز هم کسی به آنها نگاهی نمی‌اندازد روزنامه هائی از جنس هیچ از جنس فقر و اینک دکتر شریعتی عزیز! این فقر مال مردم نیست، مال روزنامه هائی هستند که حزبی نوشته می شوند و آنقدر خط قرمز دارند که متن 3صفحه ای تحلیل‌گری را به چند پاراگراف بی معنی تبدیل می کنند آری فقر ،همه جا سر می کشد ...

*این مطلب را در گوشه‌ای از یک وبلاگ متروکه یافتم خوشم آمد.

  • مرتضی

پیش شرط‌های روحانی برای تلویزیون

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۲۱ ب.ظ

وقتی دو ماه پیش رئیس جمهور برای -به قول معروف- ارائه گزارش صد روزه به تلویزیون آمد، تعجب کردم از آرایش سه به یک صحنه، البته این که این موضوع تا چه حد از طرف صدا و سیماست و چقدر به دفتر ریاست جمهوری مربوط می‌شود را نمی‌دانم، اما چنین چینشی بیش از این که منجر به افزایش چالش و پاسخگویی برای رئیس جمهور باشد، وجود نوعی فضای آمیخته با تکبر یا حس اقتدارنمایی را القا می‌کند. تعارف که نداریم، این که بگوییم تعدد مجری و کارشناس باعث چالشی‌تر شدن بحث می‌شود هیچ نسبتی با واقعیت ندارد. چرا که در عمل می‌بینم که چنین مقصودی تحقق نیافته و تنها صحنه را -به قول روحانی- پر می‌کند از یک لشکر مجری. که البته به لحاظ کنش‌گری و میزان تاثیر در صحنه، شاید نقششان خیلی با لوستر، یا حداکثر پرچم موجود در صحنه تفاوت نداشته باشد (شاید هم نمی‌تواند داشته باشد)

از بحث تعدد مجری که بگذریم، در گفتگوی قبلی رئیس جمهور در آنتن رسانه‌ی -باز هم به قول معروف- ملی، قرار بود یکی از سه مجری حاضر در استودیو، «عابدینی» باشد، که

  • مرتضی

این پول برای ملت است!

چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۲۰ ب.ظ
احمدی‌نژاد عدالت مبارزه با رانت ویژه‌خواری« می‌گویند اگر صد تومان به بنزین اضافه کردید ۵۰ تومان آن را به مردم و ۵۰ تومان را هم به افراد خاص بدهید. ما می‌گوییم اگر صد تومان بنزین را بالا بردیم و ۵۰ تومان به آنها دادیم ۵۰ تومان بقیه را از کجا جبران کنند؟ می‌گویند مردم ۵۰ درصد صرفه‌جویی کنند ، می‌گوییم این نشدنی است . در کدام اقتصاد یک باره ۵۰ درصد صرفه‌جویی شده است؟ ما به آنها پیشنهاد می‌دهیم که اگر صد تومان اضافه شد ۸۰ تومان را به مردم بدهیم آنها بیست درصد را صرفه‌جویی می‌کنند و دیدیم که در مرحله اول صرفه‌جویی کردند. 

شما می‌گویید آن ۵۰ درصد باقیمانده را به چه کسانی بدهیم؟ به عده‌ای خاص ؟ این رانت درست می‌کند . البته من می‌دانم علت چیست . می‌خواهند پول زیادی را در حسابی بگذارند بعد مرتباً سفارش بفرستند که به چه کسانی بدهید . آقای وزیر اگر پول را ندادی صدایت می‌زنیم و پدرت را در می‌آوریم . من می‌فهمم چگونه است . پرونده فردی را زیر بغلشان می‌گذارند پیش مدیر عامل بانک می‌روند که باید ۵۰۰ میلیارد تومان وام بدهی . می‌گویند استحقاقش را ندارد ، بدهکار است ، نمی‌شود . نمی‌شود ؟ پدرت را در می‌آوریم . مدیرعامل بانک را تهدید می‌کنند و به این جلسه و آن جلسه و به این کمیسیون و آن کمیته می‌کشانند و می‌خواهند یک پول بی‌صاحبی را از جیب ملت در بیاوریم و در حسابی بگذاریم ، فردا هر روز تهدید کنند و سفارش بفرستند که ده میلیارد به این بدهید و دو میلیارد به این و هشت میلیارد به این بدهید .

پاسخ ما این است که این پول برای ملت است . ما از جیب ملت می‌گیریم که عادلانه توزیع بکنیم! قرار بر این بود که آن شخصی که بیشتر مصرف می‌کند بیشتر بپردازد تا توده‌های مردم که متعادل مصرف می‌کنند از دولت یارانه بگیرند.»
  • مرتضی

ورود باسوادهای دانشگاهی به صحنه!

چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۳:۵۱ ب.ظ

امیرحسین مانیان(مسخرةالشّعرا) در وبلاگش نوشت:

مطلع شدیم رئیس جمهور کاملآ مردمی کشورمان، ما افراد فهمیده و دانشگاهی را، در دفاع از توافق پنو -ببخشید!، ژنو (امان از این دکمه های پ و ژ صفحه کلید که هیچوقت سر جای خودشون نیستند)- به مدد طلبیده اند؛ از این رو «ما» افراد باسواد فهمیده گزارشی از فعالیت های دانشگاهی خودمان را خدمتشان ارائه می نماییم؛ باشد که از سر تقصیراتمان بگذرند.


متن گزارش باسوادهای دانشگاهی

1- ضمن پوزش از جنابتان، که گلایه داشتید: «چرا شما دانشگاهیان از توافق ژنو دفاع نمی کنید؟؟»[1]، مختصری از شرح فعالیت چند ماهه خود را ارائه میدهیم تا سبب قصورمان در این امر مشخص شود.

2- اصولآ ما دانشگاهیان در هشت سال گذشته سیستممان را تهاجمی چیده بودیم و فقط حمله میکردیم!؛ آنقدر که یادمان رفت مربی عوض شده و حالا باید دربست دفاع کنیم!؛ به هر حال هر تغییر سیستمی برای اثرگذاری نیاز به زمان دارد. بقول استاد فروتن (مربی فوتبال): «شما فرض کن ما نخود و لوبیا و گوشت و سیب زمینی را در قابلمه بریزیم؛ برای آبگوشت شدن وقت لازم است»

3- باید یادآوری کنم تمام همّ و غمّ ما «دانشگاهیان اصیل!» در این مدت کوتاه به بحث جداسازی دردآور خواهران از برادرانشان گذشت!؛ و با تمام قوا مشغول پاکسازی عاملان این جنایت هولناک و جنایات مشابه از سطح دانشگاهها بودیم.

4- اینجانبان همه تلاش خود را بمنظور ترغیب دانشگاهیان در حمایت از توافق به کار گرفتیم؛ اما افسوس که در چند سال گذشته دانشگاه جولانگاه عده ای بیسواد مزدور شده بود، که هر چه آنها را ترغیب و تطمیع و تهدید و تحقیر و تعلیق و ته دیگ! کردیم هیچ اثر نکرد؛ بسکه آنها مزدور و ترسو و نان به نرخ روز خور بودند!؛البته بمنظور رفع این مشکل، و پر زور کردن سمبه جنابعالی در محیط دانشگاه تصمیم گرفتیم نیروهای اصیل دانشگاه را که در این مدت به بهانه های مختلف (همچون اغتشاش، تخریب و آتش زدن ساختمانهای دانشگاه، روابط فوق صمیمی استاد و دانشجو،  چاقو کشی، مصرف مخدر و مشروبات در خوابگاه و ...) فقط به دلیل آزادیخواهی شان از دانشگاه طرد شده بودند را به محیط پاک دانشگاه باز گردانیم. که بزودی ثمره آن را به ملت ستاره دوست ایران خواهیم چشاند!

5- فرموده اید: «چرا یک عده بی‌سواد که از بخش‌هایی خاص پول می‌گیرند باید حرف بزنند؟»[2] ؛ اگر منظور حضرتتان از بی‌سواد همان «لبو فروش و راننده تاکسی»[3] است، طبق تحقیقات مراکز علمی و دانشگاهی ما، لبوفروش ها بیشتر از بخش های خاصی از مرکز شهر خصوصآ اطراف سینماها و بازارها پول میگیرند؛ البته راننده های تاکسی از بخش های خاص بسیار متفاوتی پول می گیرند، که موجب شده روند تحقیقات علمی ما با کندی مواجه شود. 

اما اگر منظورتان همان بی‌سوادهایی است که در روزنامه ها و سایت ها و دانشگاه ها و نشست ها حرف میزنند؛ تا حالا میگفتیم اینها «درِ بیت المال» و «شیر نفت» در خبرگزاری و روزنامه شان باز می شود؛ حالا که کلید بیت المال و شیر نفت دست برو بچ خودمونه که!؛ پس دیگه چی بگیم؟!، آیا ما که هم باسوادیم و هم حرفای قشنگ میزنیم، نباید توقع اندک مساعدتی از بخش عام بیت المال که مال خودمان است داشته باشیم؟

6- لازم به تذکر است که آنقدر حضرتعالی در هر سخنرانی و نشست و برخاست و رفت وآمد فرمودید : «از ما انتقاد کنید؛ ما نقدپذیریم»، که کم کم ما هم داشت باورمان می شد و رویتان به دیوار ما هم میخواستیم وارد عرصه نقد توافق سرتاپا «برد- برد» ژنو (که هم عزت و آبروی دیرینمان را برد و هم صنعت هسته ای مان را برد و همه چیزمان را برد) شویم!، که خوشبختانه با سخنان امروزتان دوزاریمان دقیق افتاد که آن حرف ها ....-بگذریم؛

7- ما همین چند وقت پیش به همه دانشگاهها بخشنامه کردیم که از  توافق ژنو بعنوان «ناموس دولت تدبیر و امید» دفاع کنند؛ ولی هنوز دو سه روز نگذشته خبر رسید که به روح ایشان تجاوز شده؛ و ما سریع قضیه را ماست مالی کردیم که کسی صدایش را در نیاورَد.

8- علی رغم همه این توجیهات، از امروز که حضرتعالی ما باسوادان با فرهنگ را مورد خطاب قرار دادید و اصطلاحآ «دست روی نقطه حساس ما گذاشتید»، ما احساس تکلیف کرده، و بزودی دفاعیات متقن خویش را از توافق پنو منتشر خواهیم کرد. والسلام



1و2: سخنان رئیس جمهور در جمع دانشگاهیان 11/15 
3:  سخنان "سریع القلم" مشاور رئیس جمهور
4:  3تا بیشتر نبود؛ 4 نداشت!
  • مرتضی

از مرده‌ات هنوز پرهیز می‌کنند!

يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۲:۵۰ ق.ظ
احمدی نژاد نماز عشق نشسته

تو در نماز عشق چه خواندی
که سالهاست
بالای دار رفتی و این شحنه های پیر
از مرده ات هنوز
پرهیز می‌کنند!

     * * *

نام تو را به رمز
رندان سینه چاک نشابور
در لحظه های مستی
-مستی و راستی-
آهسته زیر لب
تکرار می‌کنند

(شفیعی کدکنی)
  • مرتضی